روزی که در تاریخ ماند بازخوانی نتایج قیام خونین ۱۹ دی در تاریخ انقلاب اسلامی حوزه/ قيام ۱۹ دي خود، حاكي از مردمي بودن نهضت بود؛ اما اين قيام، نهضت را «مردمي تر» كرد، ابعاد، دامنه نهضت و دايره انقلاب را وسعت بخشيد و حلقه هاي متصله را به هم جوش داد. |
خبرگزاری «حوزه»،در مقاله ای به مناسبت 19 دی، با عنوان «قم و قيام 19 دي» به بررسی واکنش ها و نتایج این قیام مردمی در فراگیری نهضت می پردازد.
انقلاب اسلامي ايران، انقلابي مهم و در خور توجه در قرن بيستم مي باشد و اين اهميت به دليل ويژگي هاي منحصر به فرد آن است. پس از دستگيري و تبعيد امام خميني (ره) در سال 1342، در پيروزي انقلاب تأخير پيش آمد، ولي هرگز ياد امام راحل از دل مردم ايران بيرون نرفت.
چاپ مقاله موهن در 17 دي 1356 عليه امام (ره) موجب شد مردم دوباره به ميدان آمده و حماسه ساز قيام 19 دي گردند. سركوبي اين قيام نه تنها باعث توقف حركت انقلابي نگرديد، بلكه موجب شد تا مردم ايران با برگزاري چهلم هاي پي در پي، زمينه را براي نهضت امام خميني(ره) فراهم سازند.
قم، شهر قيام است؛ شهري كه انقلاب مردم ايران از آن جا آغاز گرديد و حكومت 2500 ساله شاهنشاهي را در هم كوبيد.
* نتايج قيام 19 دي
1. واكنش ها و بازتاب ها
یکی از مهم ترين نتايج قيام 19 دي، واكنش گروه هاي مختلف در برابر اين قضيه است.
معمولاً وقايع مهم سياسي آن هم در شرايطي كه هيچ كس تصور وقوع آن را ندارد، شديداً در سطح جامعه و جهان بازتاب یافته و عكس العمل نيروهاي مخالف را بر مي انگيزاند.
واقعه مهم و سرنوشت ساز 19 دي به یکی از وقايع حساس تاريخ انقلاب اسلامي بود كه بازتاب ها و واكنش هاي متعددي در برداشته بنابراین. يكي از راه هاي شناخت پديده هاي تأثيرگذار تاريخي، سنجش و ارزيابي واكنش ها و بازتاب هاي آن می باشد.
الف. واكنش روحانيت
بنا به اظهارات آيت الله يزدي كه در منزل آيت الله العظمي گلپايگاني ايراد گرديد، سياست هاي مراجع و علماي بزرگ بر اين شده بود كه طلاب و مردم مخالفت هاي خود را از طريق ديگري ادامه دهند و در اين شرايط حساس از اقدامات علني خودداري نمايند. بدين طريق از ايجاد قتل عام عمومي و بحران جديد بر سر راه نهضت اسلامي جلوگيري شد. از طرفي، هريك از مراجع و علماي بزرگ حوزه، اقدام جنايتكارانه رژيم و كشتار مردم متدين قم و طلاب مبارز را محكوم ساختند.. . علما اساتيد و مدرسين حوزه قم نيز در نامه ها و اعلاميه هاي مشترك، رژيم را محكوم ساختند و اقدام طلاب و مردم در دفاع از كيان اسلام و حيثيت روحانيت و ساحت حضرت امام خميني (ره) را تجليل نمودند... واكنش اين مجموعه باعث آگاهي بيشتر مردم گرديد و زمينه را براي حمله اساسي و عمومي به اركان رژيم آماده ساخت.(1) همچنين حوزه علميه قم با صدور اعلاميه اي شديداللحن، كشتار مردم را محكوم كرد.(2)
ب. واكنش امام خميني (ره)
«آن زمان امام خميني (ره) در نجف بود... هدايت جنبش با اعلاميه هايي بود كه امام (ره) از نجف صادر مي كردند. به همين دليل، دولت ايران بر دولت عراق فشار آورد...»(3)
«موضع گيري حضرت امام (ره) با تأخير صورت پذيرفت؛ زيرا اولاً امام (ره) نسبت به وقايع و مسائل مربوط به نهضت اسلامي دقت زيادي مي كردند و تا روشن شدن اصل قضيه و ماهيت واقعي آن از هرگونه اظهار نظري خودداري مي نمودند و ثانياً در اين ايام رژيم شاه كوشش هاي زيادي مي كرد تا خطوط ارتباطي با نجف (مقر امام) قطع شود تا ايشان از وضعيت ايران بي خبر بماند. از اين رو، اولين واكنش امام (ره) به آخرين روزهاي دي ماه 56 باز مي گردد... امام (ره) به محض دريافت گزارش كشتار 19 دي قم، در نطق كوبنده اش، ضمن تسليت به مردم، با اشاره به سفر كارتر به ايران، به تشريح جنايات سلطنت غيرقانوني پهلوي پرداختند... و از مردم ايران خواستند از تفرقه بپرهيزند. علاوه بر اين، امام در پيغامي به ملت ايران به مناسبت كشتار وحشيانه مردم قم در 19 دي 56، رژيم شاه و آمريكا را به شدت مورد حمله قرار داده و به ملت شريف ايران مژده سقوط رژيم را مي دهند... همچنين ايشان كلاس هاي درس خود را به مدت يك هفته تعطيل نمودند... و مهم تر اين كه، فريضه مهم و اساسي «نماز جماعت» را تعطيل مي كنند تا به رژيم بفهماند قضيه، مهم و اساسي است... واكنش بعدي امام (ره) به سخنراني ايشان به مناسبت اربعين شهداي قم مربوط مي شود كه در آن شديداً به دولت هاي آمريكا، انگليس و ديگر دُوَلي كه اعلاميه حقوق بشر را امضا نموده اند، ولي اينك از شاه و جنايات او حمايت مي كنند، حمله مي نمايند»(4)
ج. واكنش دانشگاهيان و دانشجويان
«اعتراض دانشجويان و دانشگاهيان تشديد شد و رژيم هم دانشگاه ها را تعطيل نمود...».(5) «نقش بنيادي دانشگاهيان (اساتيد مبارز و انقلابي) و دانشجويان (انجمن هاي اسلامي مختلف سراسر كشور و خارج از ايران) به هيچ وجه قابل انكار نيست. خطاب امام خميني (ره) در طول نهضت هم به روحاني بوده، هم به دانشگاهي و هم به بازاري و مردم عادي. هيچ گاه امام (ره) از اين سه قشر كه با اتحاد و ائتلاف خود انقلاب اسلامي را به مرحله كمال و بسيج هماهنگي رساندند به تنهايي ياد نمي كند. دانشجويان و دانشگاهيان علاوه بر شركت مستقيم در قيام 19 دي، به سركوب قيام اعتراض كردند و دانشگاه هاي مختلف تهران و شهرستان هاي مهم كشور را به مركز قيام و مبارزه تبديل نمودند.»(6)
د. واكنش دولت و رژيم پهلوي
«اولين واكنش رژيم، سركوب و كشتار مردم بود... واكنش بعدي رژيم در برابر قيام 19 دي، بيشتر حالت تبليغات رواني و تخريب اذهان داشت؛ يعني تلاش كرد تا رابطه مستقيم ميان مقاله اهانت آميز 17 دي با قيام 19 دي را مخدوش كند. سعي رژيم اين شد تا وانمود كند مردم قم مخالف تمدن، اصلاحات، توسعه و پيشرفت هاي اساسي هستند؛ چرا كه همه ساله در 17 دي، سالروز اعلان كشف حجاب توسط رضاخان را جشن مي گرفتند و 19 دي نيز مصادف با اعلام رسمي برنامه هاي اصلاحات ارضي محمدرضا بود...»(7)
رژيم پهلوي بعد از واقعه خونين 19 دي، عده اي از كارمندان و اعضاي حزب رستاخيز را جمع آوري و با به راه انداختن تظاهراتي نمايشي سعي كرد، وانمود كند روشنفكران ايران، «شورش مرتجعين قم» را محكوم مي كنند. تظاهركنندگان قلابي، صبح روز 23 دي ماه 1356 سوار بر اتوبوس ها راهي قم شدند و طي يك راهپيمايي به حمايت از شاه پرداخته، «جاويد شاه» گويان به سمت حرم حركت كردند.(8)
«در روز 24 دي ماه، يعني يك هفته بعد از چاپ مقاله موهن، مقاله اي ديگر در همان زمينه، منتهي با لحن نرم تري، با نام مستعار «حسن معيني فر» در روزنامه كيهان نيز، تحت عنوان «آگاهي ملي سدي در مقابل استعمار» چاپ شد كه يك جمله آن چنين است:...چون تلاش هاي استعمار عقيم ماند، بنا به طبيعتش، دست به دامن حيله اي ديگر گرفت تا همچنان چنگ در منابع ملي ما داشته باشد...(9) رژيم شاه راهپيمايي عده اي «رستاخيزي» را نشان دهنده آگاهي ملي مي داند و از راهپيمايي مردم قم در روز 19 دي به عنوان تلاش استعمار نام مي برد.
اقدام بعدي رژيم تشكيل كميسيون امنيت اجتماعي قم بود. به موجب تشكيل اين كميسيون، تصميم گرفته شد تا كساني كه نقش اساسي در قيام ايفا كردند به شهرهاي دور تبعيد شوند و رژيم اين تصميم را عملي نمود؛ چرا كه از حضور اين افراد در جمع مردم به شدت وحشت داشت و از برگزاري مجالس ياد بود در شهرهاي مختلف جلوگيري نمود.
عكس العمل ديگر رژيم به منظور انحراف افكار عمومي از رهبري امام (ره)، اجازه دادن فعاليت به برخي از گروه هاي موافق سلطنت بود كه خواهان اصلاحات جزئي بودند. در همين دوران، اعلام موجوديت كميته دفاع از آزادي و حقوق بشر در شمار اخبار جالب توجه است. نماينده هيئت اجرائي اين كميته با دعوت از خبرگزاري هاي معتبر جهان، به طور رسمي موجوديت را اعلام كرد.(10)
ترتيب دادن سلسله جلسات، ميتينگ ها و تظاهرات «رستاخيزي» در شهرهاي مختلف از جمله قم، تهران، تبريز، آبادان، اهواز، خرمشهر، يزد، تفرش و سنندج از اقدامات و واكنش هاي بعدي رژيم بود.(11)
ه . واكنش بازاريان
واكنش بازاريان در برابر رژيم، برخاسته از دو عامل بود: 1. آنان در برگزاري مخالفت ها و اعتراضات مردمي نقش مستقيم داشتند. 2. آنان نسبت به احكام صادره از سوي مراجع و روحانيت احساس مسئوليت مي كردند. از اين رو، واكنش اين گروه، در راستاي تحقق اهداف قيام و محكوميت رژيم ضد اسلامي صورت پذيرفته است.
و. واكنش گروه هاي سياسي
گروه هاي مذهبي مرتبط و پيوسته با روحانيت و گروه هاي ملي - مذهبي كه داراي مشي جداگانه از روحانيت بودند و گروه هاي ملي كه در چهارچوب قانون اساسي فعاليت و مبارزه مي كردند، به روش هاي مختلف، كشتار بي رحمانه مردم قم را محكوم ساختند.
مهم ترين واكنش هاي گروه هاي سياسي عبارتند از:
1. اتحاد نيروهاي جبهه ملي ايران در تاريخ 21/10/1356 با صدور اعلاميه اي، مقاله اهانت آميز روزنامه اطلاعات و كشتار وحشيانه مردم قم توسط رژيم شاه را محكوم نمود و روزنامه هايي كه وقايع مهم قم را وارونه جلوه دادند، تقبيح كرد.
2. جنبش مسلمانان مبارز در بيانيه اي، كشتار مردم قم را محكوم ساخت.
3. حزب زحمتكشان ملت ايران در تاريخ 28/10/1356 در نامه اي مفصل خطاب به دادستان كل كشور (فالح رستگار) نسبت به قانون شكني هاي دولت معترض شد.
4. نهضت آزادي خارج از كشور در اطلاعيه اي، اقدام رژيم را محكوم و از قيام مردم قم تجليل نمود... همچنين اين گروه، همراه روحانيت و مراجع، برگزاري عيد در سال جديد (1357) را تحريم كرد.
2. فراگير شدن نهضت اسلامي
«با قيام 19 دي، نهضت بيش از پيش مردمي گرديد و مردم با چند بار تكرار شعار«مرگ بر شاه» در آن روز، ناگهان احساس كردند كه روح تازه اي يافته اند و از چنان جرأت و جسارتي برخوردارند كه اگر همتي كنند مي توانند تمام نيروهاي مردمي در سراسر كشور را بسيج نموده و قيام هايي گسترده تر به راه اندازند تا به مرور به هدف نهايي خويش، يعني به هم پيچيدن طومار حكومت خودكامه شاه نائل شوند.»(12)
«قيام 19 دي خود، حاكي از مردمي بودن نهضت بود؛ اما اين قيام، نهضت را «مردمي تر» كرد، ابعاد نهضت را تعميم بخشيد، دامنه نهضت را بسط داد و دايره انقلاب را وسعت بخشيد و حلقه هاي متصله را به هم جوش داد»(13)
«يك رسم مذهبي سبب شد تا در چهلم اين حادثه، شورش در شهرهاي ديگر اوج بگيرد...در بيشتر روزها، كساني در شهرهاي مختلف كشته مي شدند، اما نه تنها سبب توقف جنبش نمي شد، بلكه بر سرعت آن مي افزود...
بنا به اذعان بسياري از صاحب نظران، اين واقعه تظاهرات اعتراض آميز ديگري را به دنبال داشت كه به تدريج چون موجي به دنبال يكديگر آمد و سرانجام رژيم سلطنتي ايران را روفت و از ميان برداشت.
اين روحيه (انقلابي مردم ايران) هر چند تا قبل از قيام 19 دي 1356 قم در ميان بخشي از روحانيون و تعدادي از روشنفكران وجود داشت، اما عامه مردم و به ويژه تا زمان برگزاري مراسم چهلم شهداي قم كه در تبريز - 29 بهمن 1356 - در سطح گسترده اي به وقوع پيوست، از آن برخوردار نبودند. روحيه انقلابي مردم بر مردمي بودن نهضت افزود.»
باري روبين به تسلسل چهلم ها چنين اشاره مي كند: «اين واقعه سرآغاز تظاهراتي بود كه هر چهل روز يكبار به رسم شيعيان براي ياد بود شهداي تظاهرات قبل برپا مي شد و هر بار با كشته شدن عده ديگري مراسم يادبود آنها در چهل روز بعد حوادث تازه اي پديد مي آورد...در فاصله هر چهل روز، آرامش نسبي اوضاع، اين اميد را در واشنگتن به وجود مي آورد كه شاه كنترل را دردست گرفته است...»(14)
سايروس ونس در اين مورد چنين مي گويد: «همه اعمال قدرت و خشونت پليس شاه در تظاهرات نخستين كه موجب كشته شدن عده اي از تظاهر كنندگان شد، حربه مناسبي به دست مخالفان مذهبي شاه داد تا هر چهل روز يك بار به رسم شيعيان تظاهراتي به ياد بود شهيدان خود به راه بياندازند. واكنش پليس و كشته شدن جمعي ديگر در اين مراسم، بهانه تظاهرات ديگري را در چهل روز بعد فراهم مي ساخت و هريك از اين تظاهرات نسبت به دفعه قبل، وسيع تر و خشونت آميزتر بود؛ به طوري كه من در روز دهم مه، گزارشي براي پرزيدنت كارتر فرستادم و طي آن نوشتم: فعاليت ها و حركاتي كه عليه شاه در ايران آغاز شده، جدي ترين نوع آن از 1963 به اين طرف است. شاه در تلاش خود براي كنترل اوضاع، با وضع دشواري روبه رو شده بود. هرچه خشنونت پليس و نيروهاي انتظامي براي مقابله با تظاهرات بيشتر مي شد، موج مخالفت ها قدرت بيشتري مي يافت... منابع اطلاعاتي در آمريكا هنوز بر اين عقيده بودند كه تظاهرات مخالفت آميز خطر فوري و جدي براي حكومت شاه به وجود نخواهد آورد، ولي همكاران مرد در وزارت امور خارجه معتقد بودند كه اگر اين تظاهرات تحت كنترل در نيايد در دراز مدت وضع خطرناكي در ايران به وجود خواهد آمد...»(15)
3. وحشت رژيم از انقلاب رو به گسترش و ناتواني رژيم در كنترل آن
«تنها مخالفين مذهبي بودند كه كمتر قابل كنترل و يا غير قابل كنترل بودند. وحشت رژيم از همين جا ناشي مي شد... شاه از محل پرتاب «موشك تهمت» (مقاله 17 دي) آسيب ديد. موج انفجار و خشم ملت، شاه را هراسان و منفعل گرداند. سركوب خونين قيام 19 دي ناشي از هراس و وحشت شاه بود...»
4. آشكارشدن شعارهاي دروغين حقوق بشر كارتر و فضاي باز سياسي شاه
«معلوم گشت كه كارتر نه تنها به شاه اعتراضي ندارد و او را در مورد عدم ايجاد فضاي باز سياسي و رعايت حقوق بشر(كه نقض آن چندين بار توسط مجامع رسمي بين المللي اعلام شده بود) تحت فشار قرار نمي دهد و نكوهش نمي كند، بلكه با سفر به ايران، از وي شديداً تجليل و سپاسگزاري مي كند...»(16)
برژينسكي در كتاب «قدرت و اصول اخلاقي»، عدم برقراري و رعايت حقوق بشر در ايران را نتيجه ناتواني شاه مي داند و مي نويسد: «با وجود اين ما ضمن تشويق و ترغيب شاه براي حركت به سوي استقرار يك حكومت منبعث از مردم (استقرار دمكراسي و فضاي باز سياسي)، دستورالعمل مشخص و برنامه حساب شده اي براي اين كار نداشتيم و خود را موظّف و مجاز به دخالت در جزئيات اين امر نمي دانستيم، به هر حال وقتي كه بحران آغاز شد، پيگيري اين فكر از طرف ما به ناتواني شاه در تشخيص اولويت ها انجاميد و توصيه هاي بعدي ما را درباره اعمال قدرت جدي نگرفت.»(17)
5. گسترش نفوذ و محبوبيت امام (ره)
«نفوذ و اقتدار امام خميني (ره) ناشي از سه منشأ مشروعيت بود: يكي، مشروعيت كاريزماتيك با بهره هاي معنوي و عرفاني؛ ديگر، مشروعيت سنتي به لحاظ كسوت فقه و فقاهت و سوم، مشروعيت قانوني كه به رابطه رهبر و وليّ با مردم برمي گردد. ويژگي اصلي امام (ره) اين بود كه سخت به نظريه انقلاب و براندازي رژيم اعتقاد داشتند... نمي توان انكار كرد كه دور افتادن امام (ره) از ايران - در حدود 14 سال تبعيد - باعث شد كه مردم كمتر از نام «خميني» اطلاع داشته باشند و اين همان سياستي بود كه رژيم به دنبال آن بود. از طرفي، تبعيد امام (ره) از ايران مي توانست به ميدان خودنمايي ديگران تبديل شود؛ ولي چنين نشد...»
6 . شكست متحجرين و مروّجان نظريه جدايي دين از سياست
«امام علاوه بر مبارزه سخت و جانكاه با رژيم، به مبارزه با مروّجان جدايي دين از سياست و مقدس مآبان درون حوزه نيز پرداختند... قيام 19 دي كاري ترين ضربه را بر پيكر اين جريان زد؛ زيرا اين جريان در تلاش بود امام (ره)، محور امت قرار نگيرد، نام امام بر زبان ها جاري نشود؛ امام ميدان دار نگردد. امام مرجع نشود و اين كه اگر امام از ايران دور باشد، بهتر است...»
7. سرعت بخشيدن به روند انقلاب اسلامي
«هر چند در برهه اي از دوران 14 ساله، به دليل فشارها و سركوب ها، اين روند دچار آسيب ها گرديد؛ اما هرگز متوقف نشد؛ حركت ها كُند شد، ولي هرگز متوقف نشد.
به زعم ما، قيام 19 دي، روند انقلاب را از كُندي و تفرّق به تشديد و تجمع رساند... به طور كلي، اين قيام به چند دليل در سرعت بخشيدن به روند انقلاب اسلامي تأثير شگرف و عظيمي داشت: يكي اين كه سكوت را درهم شكست؛ دوم اين كه، باعث بسيج مردم شد؛ سوم اين كه، جرأت و شجاعت مبارزه علني را دو چندان كرد و چهارم اين كه، تسلسل قيام ايجاد كرد.(18)
در مجموع، مهم ترين نتايج اين قيام را چنين مي توان برشمرد:
1. سازش شاه و كارتر و توخالي بودن شعار فضاي باز سياسي شاه را به مردم نشان داد.
2. ثابت كرد كه شاه از حركت مذهبي - سياسي به رهبري روحانيت و در رأس آنها امام خميني (ره) بيش از هر حركت سياسي ديگر وحشت دارد.
3. آن چه را كه اين رژيم از آن وحشت داشت به تبع قيام 19 دي به وقوع پيوست و حوزه هاي علميه و روحانيت در خط امام (ره) به حركت در آمدند و زمينه اي فراهم گرديد كه نهضت در مسير صحيح مبارزه قرار گيرد؛ به نحوي كه حتي ترفندهاي بعدي رژيم هم بي اثر شد.
4. روشن شد كه جريان حقوق بشر و فضاي باز سياسي، طليعه اي براي ميدان دادن به ملي گراها، ليبرال ها و... بوده و آمريكا و رژيم شاه عملاً در جذب مردم به سوي ميانه روها موفقيتي نداشته و آنان هيچ پايگاهي در ميان مردم ندارند.
5. متحجرين حوزه ها و كساني كه مروّج جدايي دين از سياست بودند و همواره درس و بحث و فقه و اصول و... را به مبارزه با شاه ترجيح مي دادند، شكست خوردند و مردم نيز فهميدند كه بايد سراغ چه كساني بروند.
6 . ماهيت رژيم ضد مردمي شاه را براي بسياري آشكار كرد، از آن پس بود كه شعار «مرگ بر شاه»، شعار اصلي و تكيه كلام توده هاي انقلابي شد.
7. باعث تعميق و مردمي شدن نهضت و شركت توده هاي مذهبي، به ويژه جوانان، گرديد.
8 . برخي از احزاب و جمعيت هايي كه حركت سياسي خود را با اتكا به حقوق بشر كارتر و فضاي باز سياسي ايجاد شده توسط شاه در چارچوب قانون اساسي شكل داده بودند، به تدريج از مردم جدا شدند و به دامن آمريكا و غرب پناه بردند.
9. با قيام قم، آهنگ حركت انقلاب به صورت «استراتژي چهلم ها»ي پشت سر هم با صورت و محتواي كاملاً اسلامي شتاب فزاينده و گسترده تري به خود گرفت و رهبري امام خميني (ره) به عنوان نقش اصلي مبارزه با رژيم شاه ظاهر شد.(19)
«اين نكته مهم را هم نبايد فراموش نمود كه تقريباً 90 درصد مردم ايران از پيروان مذهب شيعه اثني عشري هستند. اين مذهب از سال 1502 میلادی تا حال، مذهب رسمي ايران بوده است و از اين لحاظ ايران را از كشورهاي عرب در جنوب و غرب ايران و افغانستان و پاكستان در شرق كشور جدا مي سازد. مسلمانان شيعه مذهب، برعكس سني ها، هرگز فرمانرواي دنيوي وقت را به منزلۀ جانشين پيغمبر (ص) به رسميت نشناخته اند.»(20)
مردم ايران، مردمي هستند كه در طول تاريخ هيچ گاه در برابر ظلم تسليم نشدند. روح رشادت و دليري در بين تك تك ايرانيان وجود دارد. مهم ترين نتيجه قيام 19 دي اين بود كه بعد از يك سال، انقلاب اسلامي ايران به پيروزي رسيد؛ انقلابي كه پديده اي منحصر به فرد در جهان به حساب مي آيد و همه كساني كه با انقلاب اسلامي ايران آشنا هستند، بر اين امر اذعان دارند.
بخشی از اعلاميه حوزه علميه قم درباره جنايات رژيم شاه در 19 دي، تاريخ 20/10/1356
هيئت حاكمه جبار براي هدم اسلام و مسلمين و كوبيدن حوزه هاي علميه، هر روز به نقشي دست مي زند و به ايجاد محيط وحشت و خفقان قناعت نكرده و مستقيماً دست به كشتار مردم و طلاب بي پناه حوزه علميه قم زده است و حتي از تحويل دادن جنازه ها خودداري كرده و نيمه شب مقدار زيادي از اجساد را به درياچه قم ريخته است. مگر اين مظلومين چه مي خواستند و چه مي گفتند؟ ملت مسلمان ايران ببينند كه دستگاه جبار با اين جوان ها كه لباب عمر خود را وقف اسلام و مسلمين كرده اند چه مي كند.
عده بسياری از مردم بي پناه در خيابان چهارمردان را كه به عنوان اعتراض به اين ديكتاتوري و آدم كشي تجمع كرده بودند به گلوله بستند؛ حتي بچه هاي خرد سال را كه از مدرسه به خانه هاي خود مي رفتند، كشتند. برادران ايماني كاش مي ديدند كه چگونه بچه هاي كوچك ما را با باتوم مي زدند و بر زمين مي انداختند، تا سر حد مرگ كتك مي زدند و حتي زناني را كه به اعمال جلادانه و وحشيانه اعتراض مي كردند، مضروب مي نمودند و لابد اين را دموكراسي مي نامند و عجب اين است كه شاه جنايتكار باز هم دم از اسلام مي زند و علامت دشمني با اساس اسلام، جز از بين بردن مركز نفوس پرور معارف اسلام است؟ جز تفسير تاريخ اسلامي و هدم نام پيامبر (ص) خداست؟ جز توهين به مراجع مسلّم تقليد است؟ جز هتك حرمت بزرگترين مرجع اسلامي و اميد آزاديخواهان مسلمان جهان، حضرت آيت الله العظمي آقاي خميني است؟.
برادران مسلمان، آگاه باشيد كه اينها تلاشهاي مذبوحانه دشمن است، گرچه او تصور مي كند چون موفق به تثبيت نوكري خود در برابر آمريكا شده، موفق به هر جنايتي است؛ ولي بداند در مقابل قيام و انقلاب ملت شكست خواهد خورد. پيروزي با ماست. «إِنَّ مَوْعِدَهُمُ الصُّبْحُ أَ لَيْسَ الصُّبْحُ بِقَريبٍ»
پي نوشت:
1) جايگاه قيام 19 دي 1356 در انقلاب اسلامي، ص 95 - 92.
2) ر.ك: ضميمه مقاله.
3) مقالات تاريخي، رسول جعفريان، ج 4، قم، دليل، 1379، ص 354.
4) جايگاه قيام 19 دي 1356 در انقلاب اسلامي، ص 97 - 95.
5) نهضت امام خميني و مطبوعات رژيم شاه، طهمورث قاسمي، تهران، مركز اسناد انقلاب، 1381، ص 100.
6) همان، ص 100.
7) جايگاه قيام 19 دي 1356 در انقلاب اسلامي، ص 104.
8) روزها و رويدادها، ج 3، ص 371.
9) نهضت روحانيون ايران، ج 7، ص 26.
10) روزها و رويدادها، ج 3، ص 371.
11) داستان انقلاب، ص 292.
12) جايگاه قيام 19 دي 1356 در انقلاب اسلامي، ص 98.
13) همان، ص 122.
14) جنگ قدرتها در ايران، ص 149.
15) توطئه در ايران، ص 23 - 22.
16) جايگاه قيام 19 دي 1356 در انقلاب اسلامي، ص 117 - 115.
17) توطئه در ايران، ص 106.
18) جايگاه قيام 19 دي 1356 در انقلاب اسلامي، ص 120 - 111.
19) روزها و رويدادها، ج 3، ص 372 - 371.
20) ديكتاتوري و توسعه سرمايه داري در ايران، فرد هاليدي، ترجمه فضل الله نيك آيين، تهران، اميركبير، 1358، ص 227.
منبع: مجموعه مقالات، کنگره بزرگداشت حضرت معصومه (س)؛ زینب رفیعی گزنه
نظرات شما عزیزان: