حماسه 19 بهمن 57 چگونه شکل گرفت؟
زمانی که خبر بازگشت امام راحل در کوچه پس کوچه های شهر پیچید بازوی انقلاب خونی تازه را در کالبد خود احساس کرد تا باری دیگر رهبری به بلندای تاریخ را در کنار خود ببیند و لمس نماید.
در آن روزها همه آماده تحولی عظیم بودند؛ تحولی که از سال 42 آغاز و هم اکنون آماده ثمردهی بود.
در این بین اقشار مختلف فوج فوج به این حرکت میلیونی میپیوستند تا هر روز راه برای رسیدن به قله انقلاب و افتخار هموارتر گردد.
اما در این بین نقش نیروهای نظامی که تا چندی پیش به عنوان سدی در مقابل مردم عمل می نمودند با تغییر رویهای که داشتند غیر قابلانکار است.
امام ( ره ) در این رابطه خطاب به افسران نیروی هوایی حرکت آنها را مقدس بر شمردند و گفتند: درود بر شما که قدر نعمت خدا را دانستید و به دامن قرآن پیوستید. درود بر شما که ترک کردید حکومت طاغوت را و به حکومت الله پیوستید. . . باید این نهضت را حفظ کنید تا ان شاء الله آخر نقطه و نهایت که قیام یک حکومت عدل انسانی اسلامی به جای یک حکومت طاغوتی است.
اما بیعت تاریخی کارکنان این نیرو در مدرسه علوی به تاریخ 19 بهمن باعث گردید تا آنها به عنوان پیشقراولان نیروهای مسلح در وحدت و همدلی با رهبری نام بگیرند و خود را برای یک افتخار جاودانه محیا سازند.
نگاهی به خیزش تدریجی نیروی هوایی ارتش و یکی شدن با انقلاب
نیروهای رژیم در حالی که نمی خواستند باور کنند خیزش مردم روزی آنها را به خاک مزلت می کشاند در جستوجوی راهی برای سرکوب قیام عمومی و مقدس مردم بودند، مردمی که تا این روز از تمام توان خود برای نشان دادن خواسته به حق خود یعنی برپایی حکومتی اسلامی به رهبری امام خمینی ( ره ) ایستادگی کرده بودند.
پرسنل نیروی هوایی در حالی که فریاد مردم را می شنیدند و از حضور امام خمینی نمی توانستند به سادگی بگذرند ثانیهها را می شمردند تا در هر فرصتی سیمای رهبر خود را به نظاره بنشینند و از پیروزی غریب الوقوع انقلاب سخن به میان آورند و هم راستا با برخی دیگر از نظامیان که دستور شلیک به مردم را اجرا نمی کردند به حرکت درآیند.
دیداری از جنس حقیقت
آنها در تاریخ 19 بهمن 57 به دیدار امام خود رفتند و همبستگی خود را با وی اعلام نمودند.
نورشاهی، یکی از همافرانی که در جریان بیعت با امام (ره)، حاضر بوده است، در تشریح خاطرات آن روز گفته: «جلسهاى در روزهاى نزدیک به پیروزى انقلاب با مرحوم حضرت آیتالله طالقانى داشتیم و ایشان به ما گفتند که اگر قصد دارید کارى انجام دهید باید اقدامى باشد که یک سر و گردن از پیرزنى که عصازنان به خیابان آمده است بالاتر باشد. این سخنان در حقیقت یک نوع حرکت روانى و کار تهییجکننده محسوب مىشد و پس از آن بود که تصمیم گرفته شد تا در روز 19 بهمن، رژه رسمى برگزار شود».
همافران، پس از دیدار با آیتالله طالقانی تصمیم گرفتند تا صبح روز 19 بهمن در مدرسه علوی تهران لباسهای خود را عوض کنند و در حضور امام (ره) به صف شوند تا به امام(ره) ادای احترام و اعلام بیعت کنند. از آن جایی که در مدرسه رفاه فضای کافی وجود نداشت عدهای، نماینده شدند و در محضر امام(ره) حضور یافتند. خبری که پنجه بر صورت ظلم بود.
بختیار و تراژدی دروغ
پس از انتشار خبر بیعت، دولت بختیار مبهوت از اوضاع به وجود آمده نمی خواست به همین سادگی غائله را به مردم تسلیم نماید لذا خبر روزنامه کیهان را که با تیتر درشت «پرسنل نیروی هوایی با امام خمینی بیعت کردند» را کذب و عکس را مونتاژ شده خواند و ادامه این حرکت حکم دستگیری عکاس را نیز صادر کرد اما نمی دانست که امام آگاهتر از اوست و حضور همافران را تایید می نمایند.
پس از آن، دولت برای شناسایی همافران اقدام کرد و مردم را وادار نمود تا کارت شناسایی خود را در خیابان انقلاب نشان دهند تا همافران را بیابند اما موفقیتی حاصل نکردند.
بعد از ظهر همان روز، تعدادی دیگر از همافران از اصفهان به محضر امام رفتند و غروب برای پیشگیری از خطر، در انتهای خیابان نواب راهپیمایی شبانه برگزار کردند و مردم شعار «مسلمان به پا خیز همافرت کشته شد» را سر دادند.
صدایی که در گلو خفه نشد
با این حرکت پرسنل نیروی هوایی بحثها در مرکز آموزش نیرو به اوج خود رسید تا افسران و همافران موضع خود را نسبت به انقلاب آشکار نمایند. بختیار که از روند به وجود آمده در این نیرو به شدت خشمگین شده بود درصدد بر آمد تا این فریاد را در گلو خفه کند، لذا در شب 19 بهمن دست به کشتار پرسنل نیروی هوایی زد.
در آن شب که فضای مرکز آموزش نیروی هوایی از صحبتهای مملو از دلدادگی به امام پر شده بود نیروهای گارد ویژه هجمه خود را به آسایشگاهها شروع کردند تا شاید از این طریق زهر چشمی اساسی از این نیروها که هم اکنون در مقابل شاه قد برافراشته بودند، بگیرند.
افسران در این شرایط در اسلحهخانهها را باز کردند و در برابر نیروهای گارد جاویدان شاهنشاهی به مقابله برخاستند.
صدای گلوله از همه جا به گوش می رسید تا هر گلوله نشانگر پیوستگی نیروی هوایی با مردم گردد.
با پیچیدن خبر درگیری مسلحانه مابین نیروهای گارد ویژه و همافران نیروی هوایی مردم با مشت هایی گره شده و با خشمی انقلابی به سوی پادگان نیروی هوایی در شرق تهران واقع در خیابان پیروزی حرکت کردند و به دفع و عقب راندن نیروهای گارد مبادرت کردند تا بیش از پیش پایه های سست سلطنت، لرزش را بر ستون خود احساس کند.
گفتوگو برای تثبیت دروغ
عباس قرهباغی، فرمانده ارتش وقت در خاطرات خود درباره حادثه آن روز نوشته است: «غروب روز 19 بهمن، آقای بختیار به من تلفن زده، سؤال نمود: روزنامه کیهان را دیدهاید؟ گفتم نه هنوز. اظهار کرد عکس عدهای از پرسنل نیروی هوایی را در اقامتگاه آقای [امام] خمینی چاپ کرده است و اضافه نمود که معلوم است که یکی ازعکسهای مراسم سابق را مونتاژ کردهاند. سؤال کردم که چگونه فهمیدید مونتاژ کردهاند؟ جواب داد کاملاً روشن است. ضمناً از سپهبد ربیعی سؤال کردم، ایشان هم اظهار نمود ما بررسی کردیم، این عکس مونتاژ شده است و دستور دادیم که در روزنامهها تکذیب کنند. گفتم، الان دستور میدهم. ضمن خواستن روزنامه کیهان چگونگی را از فرمانده نیروی هوایی سؤال کردم. مطالبی را که به نخستوزیر گفته بود، برای من هم تکرار نمود و اضافه کرد که این تبلیغات، دروغی است و تقاضا نمود ستاد بزرگ ارتشداران نیز مراتب را تکذیب نماید. با اعتماد به اظهارات فرمانده نیروی هوایی و نخستوزیر، روابط عمومی ستاد بزرگ ارتشداران، رویداد را تکذیب نمود. آقای بختیار نیز روز 21 بهمن در مجلس سنا آن را کاذب اعلام کرد».
عوامل گرایش نیروی هوایی به انقلاب
مجموعه عواملی که باعث پیوستگی پرسنل نیروی هوایی و سایر نظامیان به صف انقلابیون گشت را در دو دسته که برخی از آنها به پرسنل و حکومت پهلوی و برخی از آنها به موضع گیری نیروهای انقلابی بازمی گردد میتوان بررسی نمود.
ـ خطاهای استراتژیک شاه، فرار شاه و نشان داده شدن ضعف رژیم، گسست بین نیروها و نظام شاهنشاهی و در برابر یکدیگر قرار دادن ارتش و ملت.
ـ تضعیف روحیه نظامیان از رودررویی با ملت و امداد غیبی الهی در تحول روحی اسلامی و شهادتطلبی مردم و تأثیر آن در متحول شدن ارتشیان و همافران که برخلاف شاه قیام نمایند.
ـ تأثیر نقش رهبری انقلاب و سایر مراجع در پرسنل که از وجه مشترک نیروهای انقلابی و نظامیان که همان مسلمان بودن آنها بود استفاده نموده و آنان را بر ضد رژیم و پیوستن به نیروهای انقلابی تشویق مینمودند. پس از کشتار مردم، امام در 19 دی ماه 1356 خطاب به ارتش این کشتار را محکوم نمودند. در اسفند همین سال نیز امام در استفتا از عدول سوگند وفاداری به ارتش میفرمایند: «قسم برای حفظ قدرت طاغوتی صحیح نیست و مخالفت با آن واجب است و کسانی که به این نحو قسم خوردهاند باید برخلاف آن عمل کنند. » سایر مراجع نیز فتواهایی بدین مضمون صادر نمودند.
ورود امام به ایران در 12 بهمن و شخصیت خاص ایشان از عوامل مؤثر دیگر میباشد. تیمسار رامتین میگوید: «راهکار مؤثر دیگر امام حمایت لحظه به لحظه از ارتش و توصیه به عدم خشونت نسبت به نظامی ها؛ شخصیت جذبکننده؛ آگاهکننده؛ صاحب نظر و قاطع؛ برانگیزاننده و آگاهی سیاسی ایشان تعیین کننده بود».
ـ استراتژی مردم در برخورد با نظامیان در پی موضع گیری رهبری و دادن گل و شیرینی به سربازان و دادن شعارهای احساسی و حماسی از جمله «به دستور خمینی، سرباز برادر ماست». تیمسار نجفی میگوید: «شعارهایی که مردم میدادند یکی از نعمتهای بزرگی بود که روی ارتش تأثیر گذاشت».
از جمله ابتکارات در پی فرمان فرار سربازان این بود که به توصیه آیت الله خامنهای جهت شناخته نشدن سربازان فراری جوانان سرهای خود را میتراشیدند.
در یک جمع بندی به فرموده مقام معظم رهبری احساس تعهد، موقع شناسی و دشمن شناسی سه عامل مهم در این امر میباشد.
عکسی برای تاریخ
حسین پرتوی، عکاس روزنامه کیهان که دیدار همافران با امام (ره) را در تاریخ ثبت کرد، درباره خاطره آن روز گفته است: «یک روز قرار بود به نفع دولت مهندس بازرگان راهپیمایی شود و هر کدام از همکاران به طرفی رفتند. من مامور شدم به مدرسه علوی و تا رسیدم، دیدم آنجا خلوت است و یک نفر از دفتر امور مطبوعات دستور خروج همه عکاسان را اعلام کرد و گفت که همه عکاسها را از اینجا بیرون کنید. متوجه شدم که باید خبری باشد و دیدم درب کناری مدرسه باز شد و تعدادی افسر نیروی هوایی با لباس فرم وارد حیاط شدند. به من تأکید کردند که اجازه نداری عکس بگیری! گفتم که بگذارید بدون اینکه چهرهای از کسی معلوم باشد عکس بگیرم و گرنه اگر این سند نباشد چگونه میخواهید ثابت کنید که اینجا چه گذشته است. بالاخره قبول کردند و مرا تحویل دو نظامی دادند تا اگر کسی رو به دوربین کرد این دو نگذارند که من عکس بگیرم و . . . چون هنوز دولت بختیار سر کار بود، نگران بودند که شناسایی شوند و دولت مجازاتشان کند. عکس را گرفتم و تا خود روزنامه دویدم و عکس در صفحه اول روزنامه چاپ شد.
نظرات شما عزیزان: