به مناسبت سالروز فاجعه 12 تیر سال 1367

مرور بزرگترین جنایت تاریخ هواپیمایی






بیست و سه سال پیش و در 12 تیر 1367،جنایتکاران کاخ سفید در اقدامی وحشیانه هواپیمای مسافری ایران را بر فراز آبهای خلیج فارس سرنگون ساخته و 291 نفر بیگناه را به شهادت رساندند و این اقدام به عنوان سندی از توحش مدعیان حقوق بشر در حافظه تاریخ ثبت شد.


در دوازدهم تیرماه 1367 شمسی برابر با سوم ژوئیه 1988 میلادی، هواپیمای مسافری ایرباس ایران که از بندرعباس عازم دبی بود، بر فراز آب های خلیج فارس و در نزدیکی جزیره "هنگام" مورد هجوم یگان های دریایی متجاوز آمریکایی مستقر در آب های خلیج فارس قرار گرفت و سقوط کرد.

این هواپیما که با موشک ناو جنگی وینسنس مورد حمله عمدی نیروهای تجاوزگر و جنایت پیشه شیطان بزرگ قرار گرفت حامل 298 مسافر و خدمه بود که تمامی آنها اعم از مرد و زن و کودک و نوجوان و کهنسال با وقوع این جنایت فجیع به شهادت رسیدند. در میان سرنشینان هواپیما، 66 کودک زیر 13 سال، 53 زن و 46 تن تبعه کشورهای خارجی نیز بودند که کشته شدند.

 

حمله ناو آمريكايي "وينسنس" در 12 تير 1367 به هواپيماي ايرباس جمهوري اسلامي ايران كه منجر به شهادت 290 سرنشين اين هواپيماي مسافربري از جمله 66 كودك زير 12 سال شد، براي هميشه درحافظه تاريخي ملت ايران و همه ملت‌هاي آزاده جهان باقي خواهد ماند.

هواپيماي ايرباس 300 متعلق به هواپيمايي جمهوري اسلامي ايران كه از تهران عازم دبي بود (تهران - بندرعباس - دبي) در فرودگاه بندرعباس به زمين نشست و طبق برنامه پيش‌بيني شده قرار بود اين هواپيما با شماره پرواز 655 با 290 سرنشين در ساعت 10 صبح به مقصد دبي پرواز كند.

اين هواپيما با 15دقيقه تأخير در ساعت 10:05 روز 12 تير سال 1367 از برج مراقبت فرودگاه بندرعباس تقاضاي پرواز كرد، مدت پرواز تا دوبي 30 دقيقه و حداكثر 14 هزار پا تعيين شده بود ولي اين پرواز هرگز به مقصد نرسيد.

در ساعت 10:17 دقيقه، هواپيماي ايرباس 300 به پرواز درآمد. دقايق نخستين پرواز و مراحل اوج‌گيري تا ارتفاع 12 هزارپايي مطابق طرح پرواز انجام شد و خلبان به طور پيوسته با برج مراقبت فرودگاه بندرعباس و مركز كنترل راههاي هوايي ايران و امارات تماس داشت.

چند لحظه پيش از ورود هواپيماي ايرباس 300 به منطقه كنترل هوايي امارات، در محلي به نام "مولبيت‌"، خلبان به مركز كنترل هوايي كشور اطلاع داد كه قصد دارد به 14 هزارپايي صعود كند.

خلبان ايرباس ايراني نمي‌دانست كه ناخدا "ويل راجرز" فرمانده ناو آمريكايي وينسنس ساعت 10:22 فرمان آتش را به سوي پرواز 655 ايراني صادر كرده است ودقايقي بعد با صدور فرمان هواپيماي ايرباس از صفحه رادارهاي زميني محو مي‌شود.

با مفقود شدن هواپيماي ايراني برج مراقبت فرودگاه بندرعباس، در تماس با دبي، پيگير سرنوشت پرواز 655 شد ولي آنها نيز اظهار بي‌اطلاعي كردند.

ستاد تأمين استان هرمزگان وضعيت اضطراري اعلام و فعاليت خود را آغاز كرد. با شناسايي دقيق محل سقوط هواپيماي مسافربري، چرخ‌بالها و شناورهاي ايران به موقعيت 26و42 عرض شمالي و56 درجه و3 دقيقه طول شرقي منتقل شدند.
 
 
پس از اين واقعه، مقامات آمريكايي كه همواره مدعي دفاع از حقوق بشرند، اعلام كردند كه يك فروند هواپيماي اف 14 جمهوري اسلامي ايران را هدف قرارداده‌اند! با روشن ‌شدن نوع هواپيما، آمريكاييها ادعا كردند كه در اين مورد مرتكب اشتباه شده‌اند. شواهد بعدي، بي‌اساسي ادعاي آمريكاييها را كاملا به اثبات رساند.

سپس مقامات نظامي آمريكا در ادعاي بي‌اساس ديگري مدعي شدند هواپيماي ايرباس در خارج از دالان هوايي پرواز مي‌كرده است.

كاپيتان "كارلسون"، فرمانده سابق ناو "سايدز" در اين مورد معتقد است كه "ايرباس ايراني علاوه بر علائمي كه مبني بر غيرنظامي بودن خود مي‌فرستاده، با سرعتي كم در حال اوج گرفتن بود و حتي اگر در چنين شرايطي نيز آن را به عنوان يك جت اف 14 شناسايي مي‌كردند باز من ترديد دارم كه يك هواپيماي اف 14 مي‌توانست تهديد سطحي را متوجه ناو وينسنس يا سايدز يا هر شناور ديگري كند." وي گفت: "اپراتور‌هاي رادار ناو هواپيمابر فورستال نيز هواپيماي ايراني را به عنوان يك هواپيماي مسافري شناسايي كردند."

جت‌هاي جنگنده اف 14 مستقر بر روي ناو فورستال مي‌توانستند در صورتي كه كاپيتان راجرز درخواست مي‌كرد، با شناسايي چشمي هواپيماي ايراني از فاصله نزديك از غيرنظامي بودن آن اطمينان حاصل كنند، ولي زمان براي اين كار هم سپري شد.

در راستاي رد ادعاي مقامات آمريكايي كه خدمه ناو وينسنس به اشتباه هواپيماي ايرباس 300 را جنگنده اف 14 تصور كرده‌اند نيز تعدادي از مقامات آمريكايي كه دست‌اندركار مسائل صنعتي و نظامي بودند ‌پرسيدند كه چگونه هواپيماي اف-14 مي‌تواند خطري براي ناو "يو اس اس وينسنس" (USS Vincennes) تلقي شود؟

سيستم "ايجيز" قادر به دفاع از ناوگان‌هاي دريايي به عنوان سپر دفاعي است و مي‌تواند همزمان چند هدف را كشف و رهگيري كند و پيشرفته‌ترين سيستم راداري، براي اكتشاف و رهگيري، در تمام جهان محسوب مي‌شود به نحوي كه برخي از كارشناسان نظامي آن را متعلق به جنگ جهاني سوم مي‌دانند.

با اين حال اين سوال مطرح است كه چگونه مدرنترين سيستم راداري جهان قادر به تشخيص يك هواپيماي ايرباس از اف - 14 نبوده است.



هواپيماي مسافربري ايرباس از نظر حجم، شكل، اندازه و توانايي پرواز كاملاً با هواپيماي اف ـ 14 متفاوت است.

از طرفي با توجه به ارتباط كلامي و ارتباط ناوبري هر هواپيماي بازرگاني و مسافربري، ناو آمريكايي مي‌توانست به راحتي با شنيدن مكالمات خلبان به ماهيت هواپيماي مسافربري پي‌ببرد.

قطعات متلاشي شده هواپيما و اجساد سرنشينان آن در سطح وسيعي از آب‌هاي سواحل جنوبي جزيره هنگام، درست در داخل آب‌هاي ايران نيز نشان مي‌دهد كه اين محل كاملا زير مركز دالان هوايي بين‌المللي بندرعباس دوبي (آمبر56) قرار دارد و هواپيما درست در مسير پيش‌بيني شده درحال پرواز بوده است.
 
پايگاه اينترنتي "وات ريلي هپند" با انتشار مقاله‌اي در اين خصوص درباره آنچه در داخل ناو اتفاق افتاد مي‌نويسد: "اولين كسي كه در ناو تلاش كرد هويت اين هواپيما را تاييد كند اندرو آندرسون افسر جز كشتي بود كه پيامي الكترونيكي را براي هواپيما فرستاد در اين پيام آمده بود: دوست يا دشمن معرفي كنيد و در جواب شنيده شد: هواپيماي مسافري".

فاصله هواپيماي ايرباس از ناوچه رزمي وينسنس حدودا 38 كيلومتر بود. در اين حال كاپيتان "راجرز" فرمانده وينسنس با احتمال وقوع يك درگيري نظامي دستور برقراري آرايش نظامي داد. در آن سو كاپيتان رضايي خلبان ايرباس وضعيت را به فرودگاه بندر عباس، "عالي" گزارش نمود. سي ثانيه بعد اولين موشك بال سمت چپ هواپيما را جدا كرده و متعاقبا موشك ديگر نيز مستقيم به قسمت دم هواپيما برخورد كرده و آنها را از جا كندند و هواپيما مستقيم به سمت دريا شيرجه رفت. هشتاد و چهار ثانيه پس از شليك موشك‌ها هواپيماي ايرباس ايراني به سطح دريا برخورد نمود و منهدم شد.


چهارسال بعد روزنامه "نيويورك تايمز"، در گزارشي كه حاوي چندين نكته تازه بود نوشت: "ناو وينسنس در آب‌هاي فلات قاره ايران بوده است نه در آب‌هاي بين‌المللي و پنتاگون (وزارت دفاع آمريكا) در آن زمان بر اين حقيقت سرپوش گذاشته است."

ازسوي ديگر، متعاقب اين اقدام غير انساني و تجاوز آشكار ناو آمريكايي، جمهوري اسلامي ايران در روز 14 تير 1367 طي نامه‌اي به رئيس شوراي امنيت خواستار تشكيل جلسه فوري شورا براي رسيدگي به موضوع شد.

25 تير 1367 مطابق با 16 ژوئيه 1988 ميلادي شورا تشكيل جلسه داد. از سوي جمهوري اسلامي ايران دكتر ولايتي وزير امور خارجه وقت ايران و از جانب امريكا جرج بوش معاون وقت رئيس جمهوري در جلسه حضور داشتند.

وزير خارجه جمهوري اسلامي ايران در فرازي از سخنان خود عنوان كرد: "حضور نظامي آمريكا در خليج فارس تنها منادي مرگ و بي‌قانوني و شرارت بوده و جز ناامني چيزي به ارمغان نياورده است. عمل جنايتكارانه آمريكا در حمله به هواپيماي كشوري به هيچ وجه در قالب دفاع مشروع قابل توجيه نيست."
قطعنامه 616 شوراي امنيت (1988) شوراي امنيت پس ازاستماع سخنان دكتر ولايتي و جرج بوش درجلسه شماره 3831 خود در تاريخ 30 ژوئيه 1988 (29/4/1367) طرح قطعنامه‌اي را تصويب كرد كه فقط از اين حادثه اظهار تاسف شده بود!


اهداف آمريكا

واقعيت اينست كه سقوط هواپيماي مسافري ايران يكي ديگر و شايد شديدترين نمونه از مراحل رويارويي آمريكا با جمهوري اسلامي بود و با توجه به حوادث مربوط به آن دوران، اين اقدام با هدف تضعيف جمهوري اسلامي و ياري رساندن به رژيم صدام انجام شد.

با توجه به تجهيزات پيشرفته به كار رفته در ناو جنگي وينسنس و دلايل ديگري كه به آن اشاره گرديد، عمدي بودن اين جنايت ثابت شد. پرونده حمله ناو آمريكايي وينسنس به هواپيماي مسافري ايرباس هرچند به علت كارشكني‌هاي دولت وقت آمريكا و سستي و انفعال مجامع بين‌المللي با تاخير چند ساله مواجه شد اما در نهايت با پرداخت غرامت از سوي دولت وقت آمريكا مختومه شد.


واكنش مقامات آمريكايي

برخي مقامات آمريكايي نه تنها از ابراز تاسف ظاهري در اين باره خودداري كردند بلكه با موضع گيري‌هاي غيرانساني بر جنايت خود اصرار كردند. به نوشته پايگاه اينترتي "وات ريلي هپند" جرج بوش پدر معاون رونالد ريگان رئيس‌جمهور وقت آمريكا در مرداد 1367 گفت: "من هرگز از طرف آمريكا عذرخواهي نمي‌كنم. من اهميتي نمي‌دهم كه چه كاري انجام داده است. من اهميت نمي‌دهم حقيقت چيست."

به نوشته اين پايگاه اينترنتي تمامي پرسنل وينسنس مدال افتخار دريافت كردند. پس از اين واقعه ناخدا يكم "ويليام راجرز" فرمانده ناو وينسنس در مصاحبه‌اي مطبوعاتي به صراحت اعلام كرد: "اگر صدها بار نيز آن اتفاق رخ دهد باز هم دستور شليك خواهم داد."

بعد از اين فاجعه مقامات امريكايي براي توجيه اين جنايت دلايل ضدونقيضي عنوان كردند و كوشيدند اين اقدام خصمانه را يك اشتباه قلمداد كنند. اما با وجود اين كوشش‌ها به علت وجود دلايل و قرائن كاملا آشكار از جمله مجهز بودن ناو جنگي وينسنس به پيشرفته‌ترين رادارها و رايانه‌هاي عملياتي همچنين مشخص بودن نوع هواپيماي در حال پرواز مسلم شد كه احتمال اشتباه توسط فرمانده ناو نه تنها وجود نداشته بلكه بسياري از كارشناسان نظامي اين اقدام را اقدامي كاملا تعمدي اعلام كردند. 

----------------------------------------

روزنامه جمهوري اسلامي
12/04/1391 
 
پیام آیت الله خامنه ای

بلافاصله پس از این ماجرا، آیت الله خامنه‌ای که در آن زمان رئیس جمهور کشور بود، طی پیامی خطاب به ملت ایران، نسبت به عواقب جنایت اخیر امریکا هشدار داد و دولت و شخص رئیس جمهور امریکا را مسئول پیامدهای بعدی این جنایت دانست.


"خاویر پرز دکویار”، دبیر کل سازمان ملل نیز پس از گفتگو با "سیروس ناصری” نماینده ایران در دفتر سازمان ملل، اظهار داشت که نمِیتواند جز محکوم کردن، کار دیگری انجام داد؛ زیرا ظاهراٌ یک خطای فاجعه آمیز، رخ داده است.

پس از سقوط این هواپیما، مقامات آمریکایی برای توجیه این جنایت نابخشودنی، دلایل ضد و نقیضی عنوان کردند و کوشیدند این اقدام خصمانه را یک اشتباه قلمداد کنند. اما با توجه به مجهز بودن کشتی جنگی وینسنس به پیشرفته ترین سیستم های راداری و رایانه ای و همچنین مشخص بودن نوع هواپیمای در حال پرواز، مسلم شد که احتمال اشتباه وجود نداشته و این اقدام، کاملاً خصمانه بوده است.

همچنین فرمانده نیروی هوایی ایران پس از این حادثه اعلام کرد: «حمله ناو دریایی آمریکا به هواپیمای مسافری ایران، عمدی بوده است. اولین و آخرین پرواز نبوده که هواپیما از یک فرودگاه بین المللی بلند شده تا در دالان هوایی بین المللی پرواز کند. حق بیمه گذاران بین المللی نیز منطقه تنگه هرمز و بندرعباس را غیر جنگی می دانند و لاشه هواپیما نیز که در داخل دالان پروازی بوده، در آب های متعلق به ایران سقوط کرده است.

برخی تحلیلگران سیاسی معتقدند هدف آمریکا، نه ساقط کردن هواپیمای ایرباس ایران، بلکه وادار کردن جمهوری اسلامی به پذیرش صلح و پایان جنگ تحمیلی بود، چنان که دونالد ریگان، رئیس جمهور وقت امریکا در این زمینه گفته بود: «این فاجعه (سقوط هواپیمای مسافربری ایران از سوی امریکا) ضرورت دست یابی به برقراری صلح را با حداکثر شتاب، دو چندان ساخته است».
 
ادعای مضحک غربی ها

غربی ها بعد از این جنایت در یک فرافکنی و در راستای توجیه این جنایت ادعا کردند که علایم ایرباس ایرانی را با علایم راداری یک اف- 14 که در حال فرود آمدن بر روی ناو هواپیمابر فورستال که در حدود 160 کیلومتر دورتر از وینسنس بود اشتباه گرفته‌اند.

اما این ادعا زمانی مضحک به نظر می‌رسد که بدانیم، وینسنس مجهز به سیستم راداری «ایجیز» (Agies) بوده که یکی از معروفترین و پیشرفته‌ترین سیستم‌های راداری در تمام جهان محسوب می‌شود. به نحوی که برخی کارشناسان نظامی آن را متعلق به جنگ جهانی سوم می‌دانند.

این سیستم در واقع، سیستم تشخیص دشمن از دوست است تا در صورت انتشار امواج غیرقابل قبول از سوی مهاجم احتمالی، سیستم دفاع موشکی وارد عمل شود. ادعای فرمانده ناو وینسنس در اشتباه پنداشتن ایرباس از اف- 14 به این معنی است که مدرنترین سیستم جهان قادر به تشخیص یک هواپیمای مسافربری از هواپیمای جنگی نیست. در حالی که گفته می‌شود قدرت سیستم راداری ایجز به حدی است که همزمان چند هدف را کشف و مورد رهگیری قرار می‌دهد.
 
 
واکنش سازمان های بین المللی

همچنین واکنش سازمان های بین المللی به این موضوع روی دیگری از دروغ پردازی غربی ها در خصوص حقوق بشر را آشکار کرد. پس از سقوط هواپیمای ایرباس ایران، سازمان های بین المللی از جمله شورای امنیت و سازمان بین المللی هواپیمای کشوری (ایکائو) از حقوق ایران دفاع نکردند، چنان که رهبر معظم انقلاب درباره ایکائو می فرماید: «آمریکایی ها خودشان گزارش دادند. گفتند گزارش ایکائو، با همکاری ارتش امریکا تهیه شد. خوب، ایکائو مثلاً یک سازمان بی طرف بین المللی است. اگر آن روز ما می گفتیم ایکائو این گزارش را مغرضانه نوشته است، یک عده می گفتند شما خیلی بدبین هستید. ایکائو یک سازمان بی طرف است، به آمریکا و شما چه کار دارد. (بعدها) خود امریکایی ها اعتراف کردند و گفتند که گزارش سازمان ایکائو را امریکا تنظیم کرده است و خلاصه این که، امریکا در انداختن ایرباس ایرانی مقصر نیست؛ مجامع جهانی این گونه اند».

پس از وقوع حادثه دلخراش هواپیمای ایرباس ایران، دولت جمهوری اسلامی ایران از راه شکایت به مجامع مختلف، سعی در احقاق حق خویش داشت که با اعمال نفوذ آمریکا در مراجع جهانی، در نهایت، این کشور تنها به پرداخت غرامت به بازماندگان قربانیان محکوم گشت.

سؤال این جاست که آیا صرف پرداخت چنین غرامتی، جبران کننده تمامی آثار زیان بار مادّی و معنوی وارده به حیثیت حقوقی نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران از یک سو، و التیام بخش عواطف جریحه‌دار شده ملت ایران از سوی دیگر بود؟ آن چه پیداست، این است که گرچه از نظر مجامع بین المللی این پرونده بسته شده، اما بی شک پرونده این جنایت هولناک، هرگز در دادگاه وجدان انسان های آزاده جهان بسته نشده و نمی شود و بی گمان این پرونده نزد آزادگان جهان، همیشه گشوده خواهد ماند؛ همان گونه که دیگر پرونده‌های جنایت آمریکا همیشه باز خواهد بود.




درخواست پرداخت غرامت به قربانیان سقوط هواپیما

بحث پرداخت غرامت به بازماندگان قربانیان حادثه، از نخستین روزهای وقوع آن از سوی جمهوری اسلامی ایران مطرح بود. سرانجام یکی از اعضای هیأت نمایندگی آمریکا در اجلاس شورای «ایکائو» که سازمانی تخصصی و وابسته به سازمان ملل و سازمان هواپیمایی کشوری است، اظهار داشت که آمریکا خود را مسؤول حادثه نمی داند، امّا حاضر است به عنوان کمک انسانی، مبلغی به بازماندگان حادثه و نه به دولت ایران، بپردازد. ازاین رو، دولت آمریکا مبلغ 55 میلیون دلار برای خانواده‌های قربانیان و نیز مبلغ 40 میلیون دلار برای غرامت ناشی از سقوط هواپیمای مسافربری پرداخت و به این ترتیب، ضمن ختم غائله، از زیربار مسئولیت این حادثه شانه خالی کرد.
 
تلاشهای بین‎المللی ایران در پیگیری حقوقی مسئله

بلافاصله پس از وقوع حادثه، جمهوری اسلامی ایران تلاش کرد تا مسئله را نزد شورای سازمان بین‎المللی هواپیمایی کشوری (ایکائو) مطرح و حقوق از دست‎رفته خود را اعاده نماید. در سوم ژوئیه 1988 (روز حادثه) معاون وزیر راه و ترابری و رئیس سازمان هواپیمایی کشوری ایران تلکسی را به عنوان ریاست شورای ایکائو ارسال کرد و طی آن وی را در جریان حمله به هواپیمای 655 ایران قرار داد و از شورا درخواست نمود که اقدام مؤثری در جهت محکومیت ایالات متحده انجام دهد . در تاریخ 5 ژوئیه 1988(14 تیرماه 1367) ، ریاست شورای ایکائو به نمایندگان شورا اطلاع داد که در تاریخ 13 ژوئیه 1988(23 تیرماه) جلسه فوق‎العاده‎ای بنا به درخواست ایران و به منظور رسیدگی به قضیه سقوط هواپیمای مسافربری ایرباس ایرانی برگزار خواهد شد.

مدیرعامل سازمان هواپیمایی کشوری ایران در تاریخ 19 ژوئیه 1988(28 تیرماه 1367) تلکسی را جهت ریاست ایکائو فرستاد و نارضایتی جمهوری اسلامی ایران را از نتایج جلسه فوق‎العاده (که صرفاً بیان مواضعی کلی بود) ابراز داشت و بعد از آن تاریخ نیز جلسات زیادی برگزار گردید اما ، شورای ایکائو همچنان از محکومیت اقدام آمریکا سرباز زد.

با توجه به اینکه شورای ایکائو عملاً اقدام مناسبی در احقاق حقوق از دست رفته ایران صورت نداده بود، کشورمان ناگزیر شد به سبب ناکارآمدی ایکائو و بر اساس ماده 48 کنوانسیون شیکاگو به دیوان بین‎المللی دادگستری رجوع نمود.


ارجاع قضیه از سوی ایران به دیوان بین‎المللی دادگستری

در تاریخ 17 می 1989(27 اردیبهشت1368) جمهوری اسلامی ایران دادخواستی را نزد دیوان بین‎المللی دادگستری تنظیم کرد و طی آن شکایتی را علیه دولت آمریکا در رابطه با سقوط هواپیمای مسافربری ایرانی و کشته شدن 290 مسافر و خدمه آن در 3 ژوئیه 1988 مطرح نمود. بر این اساس، دادخواست جمهوری اسلامی ایران و لایحه تنظیمی آن پنچ بخش را در برمی‎گرفت. بخش اول، تشریح واقعیتها و حقایق مادی قضیه، تلاشهای حقوقی بین‎المللی ایران و رفتار غیرمسؤولانه آمریکا پس از حادثه؛ بخش دوم، بررسسی مبنای صلاحیتی دیوان بین‎المللی دادگستری با توجه به اساسنامه دیوان و قواعد قراردادی حقوق بین‎الملل؛ بخش سوم، تشریح قواعد و اصول حقوقی لازم‎الاجرا در این قضیه؛ بخش چهارم، درخواست ایران مبنی بر اعمال قواعد و اصول حقوق بین‎المللی بر واقعیات و حقایق مادی قضیه و بالاخره بخش پنجم نیز مسئله جبران خسارات وارده را دربرمی‎گرفت.

حادثه نشان داد که مجمع بین المللی و مراجعی که باید حافظ امنیت جهانی باشند، هیچ گونه دلسوزی برای ملت های مظلوم نداشته و نه تنها هیچ اقدامی در جهت دفاع از آن ها انجام نمی دهند که در مواردی بر جنایات قدرت های بزرگ صحه می گذارند.

هر چند که از نظر مادی بین ایران و آمریکا برای پرداخت غرامت هواپیما و خونبهای شهداء توافق شد و این مبالغ پرداخت شد اما بعد معنوی این ماجرا همچنان باقی است و ملت ایران به هیچ وجه جنایت خونین و مرگبار آمریکا را فراموش نخواهند کرد.

آمریکا با سرنگونی ایرباس مسافری ایران عملا بزرگترین جنایت در تاریخ هواپیمایی جهان را مرتکب شد.

به نظرمی رسد به جای برخورد سطحی یا صرفا مقطعی با این قبیل حوادث می توان با ساماندهی اقداماتی مشخص در حوزه زنده نگه داشتن یاد چنین وقایعی ضمن نمایش هزینه های ایستادگی در برابر قدرت های زورگو، مصادیق مظلومیت ملت ایران را به جهانیان ارائه کنیم.
 
بوش: آمریکا هرگز عذرخواهی نمی‌کند

نکته تاسف بار اینکه برخی مقامات آمریکایی در این خصوص نه تنها از ابراز تاسف ظاهری در این باره خودداری کردند، بلکه با موضع گیری‌های غیرانسانی بر جنایت خود اصرار کردند.

به نوشته پایگاه اینترنتی "وات ریلی هپند" جرج بوش پدر معاون رونالد ریگان رئیس جمهور وقت آمریکا در مرداد 1367گفت: من هرگز از طرف آمریکا عذرخواهی نمی‌کنم. من اهمیتی نمی‌دهم که چه کاری انجام شده است. من اهمیت نمی‌دهم که حقیقت چیست.


مدال افتخار برای ناخدا راجرز

با وجود اینکه این اشتباه با برگزاری دادگاه‌های حقیقت یاب برای افکار عمومی داخل آمریکا و عرصه بین‌المللی محرز شده بود، اما تمامی پرسنل وینسنس مدال افتخار دریافت کرده و حتی فرمانده "لاستیگ"، هماهنگ کننده جنگ هوایی ناو به دلیل دستاورد قهرمانانه خود مدال افتخار گرفت. پس از این واقعه ناخدا یکم ویلیام راجرز فرمانده ناو وینسنس در مصاحبه‌ای مطبوعاتی به صراحت اعلام کرد: اگر صدها بار نیز آن اتفاق رخ دهد باز هم دستور شلیک خواهم داد.




ویل راجرز روانه تیمارستان شد

با این وجود و به رغم این که فاجعه ایرباس مهم ترین مورد نقض حقوق بین الملل هوایی و قواعد اساسی تضمین امنیت و سلامت هواپیمایی بین المللی کشوری به شمار می رود، دولت مردان آمریکا به فرمانده این رزم ناو نشان لیاقت دادند. اگرچه ویل راجرز ماشه را چکاند و نشان لیاقت گرفت، اما خود او روانه تیمارستان شد؛ همان گونه که خلبان آمریکایی که بر سر هیروشیما بمب اتم فرو ریخته بود، سال‌ها پیش روانه تیمارستان شده بود.
 

مقایسه رفتار سازمان‌های بین‌المللی در حادثه ایران ایر و لاکربی

در بین سرنشینان هواپیما، 66 کودک زیر 13 سال، 53 زن و 46 تن تبعه کشورهای خارجی بودند که کشته شدند، آن هم در حالیکه ناو آمریکایی در آبهای حاکمیتی ایران قرار داشت و تاسف بار اینکه هیچ سازمان بین‌المللی این حرکت آمریکا را محکوم نکرد و باعث گستاخی هرچه بیشتر مقامات این کشور شد تا بدانجا که اعلام کردند: آمریکا هرگز از این کار خود عذرخواهی نخواهد کرد. این همان خوی استکباری آمریکایی است که در آن جان دیگران ارزشی نداشته و تنها جان "آمریکایی" مهم است.

حادثه لاکربی که در آن با تحمیل مسئولیت انفجار هواپیمای مسافربری به دولت لیبی، این کشور را سالها در انواع فشارها و تحریم‌ها قرار داده و سرانجام قذافی را مجبور به پرداخت 3 میلیارد دلار غرامت کردند، نشان داد که در ذهن آنها جز جان غربی‌ها، جان دیگران ارزش چندانی ندارد.

حادثه ایرباس ایرانی و واقعه "لاکربی" سنگ محکی هم برای سازمان‌ها و مجامع بین‌المللی است که در برابر یکی، رویه سکوت و در مقابل دیگری فریادهای گوش خراش سردادند، که در عمل دوگانگی رفتاری و ادعای حقوق بشری آنها را برای افکار عمومی جهانی روشن کرد.


بیانیه‌ای که یک ماه بعد پس گرفته شد

دولت وقت آمریکا همچنین با صدور بیانیه‌ای با برشمردن چهار ادعا تلاش کرد تا حدودی خود را در خصوص حمله به هواپیمای مسافری تبرئه کند. این چهار ادعا عبارت بودند از:

1 ـ مسیر پرواز: هواپیمای ایرانی خارج از کریدور هوایی مسافری بوده است.

2 ـ هواپیمای ایرانی در ارتفاع 7 هزارپایی در حال پرواز بوده که این ارتفاع خیلی کمتر از ارتفاع استاندارد در این شرایط بوده است.

3 ـ هواپیما در حال حرکت به سمت ناو وینسنس بوده است.

4 ـ هواپیمای ایرباس از سیستم پاسخگویی هواپیمای نظامی ایران استفاده می‌کرده است.

اما تنها یک ماه بعد دولت آمریکا در موضع گیری دیگری اعلام کرد تمامی این ادعاها نادرست بوده است.

در این بیانیه آمده بود: این هواپیما در پرواز نهایی خود با چند مرکز مختلف کنترل ترافیک هوایی از طریق سیستم استاندارد غیرنظامی تماس داشته و چند ثانیه پیش از شلیک اولین موشک توسط ناو وینسنس به زبان انگلیسی با فرودگاه بندرعباس صحبت کرده بود.

اولین کسی که در ناو تلاش کرد هویت این هواپیما را تایید کند اندرو آندرسون افسر جز کشتی بود که پیامی الکترونیکی را برای هواپیما فرستاد در این پیام آمده بود: دوست یا دشمن معرفی کنید و در جواب شنیده شد: هواپیمای مسافری