وقتی پدران معنوی تروریستها،
اصلاحطلب میشوند!
ابراهیم یزدی در نامهای سرگشاده به وزیر اطلاعات که در سایتهای
ضدانقلاب منتشر شده، به یکی از تحلیلهای منتشره در سایت این وزارت
اشاره میکند و با سفسطه بر سر «حق انتقاد» و «براندازی» به سیره
امیرمومنان(علیه السلام) استناد میکند.
یزدی نهضت آزادی را نه گروه برانداز که گروه منتقد معرفی میکند و
مینویسد: تحلیل مذکور در دوره دولت سابق منتشر شده است. پس از
انتخابات خرداد ماه ۹۲، که آن سبو بشکست و آن پیمانه ریخت، آیا وزارت
اطلاعات در دولت آقای دکتر روحانی تحلیل یاد شده را قبول دارد و بر
اساس آن با اشخاص، گروهها و احزاب سیاسی برخورد میکند یا آن را
قبول ندارد؟ و اگر قبول ندارد، چه تغییراتی در این نگرش و رفتارهای
مبتنی بر آن داده شده است و نشانههای آن چیست؟ آیا در زمان وزارت
شما هم احزاب و گروههای اصلاحطلب، از جمله نهضت آزادی ایران، که از
سال ۱۳۸۸ برخلاف قانون، با دستور و تهدید وزارت اطلاعات، فعالیتش
متوقف شده است، باید همچنان از حقوق قانونیشان محروم باشند؟
گرفتن ژست اصلاحطلبی و منتقد بودن و خیرخواهی در حالی است که
اسناد جاسوسی و خیانت سران گروهک نهضت آزادی به وفور پس از
تسخیر لانه جاسوسی آمریکا لو رفت. همچنین در جریان دفاع مقدس،
بیانیههای گروهک در خدمت ارعاب افکارعمومی و گستاختر کردن رژیم
بعث قرار داشت. دستاندرکاران این گروه پس از آن نیز در کانون فتنه
انگیزی و تحریک به آشوبگری قرار داشتند و سعی کردند با نزدیک کردن
خود به برخی مدعیان اصلاحطلبی، از اتهام خیانت و جاسوسی خارج
شده و نقاب اصلاحطلبی به صورت بزنند.
حضرت امام خمینی(ره) در پاسخ نامه علیاکبر محتشمی وزیر کشور
وقت این چنین تصریح کردند؛
«جناب حجتالاسلام آقای محتشمی، وزیر محترم کشور- ایده الله تعالی
در موضوع نهضت به اصطلاح آزادی مسائل فراوانی است که بررسی آن
محتاج به وقت زیاد است. آنچه باید اجمالا گفت آن است که پرونده این
نهضت و همینطور عملکرد آن در دولت موقت اول انقلاب شهادت میدهد
که نهضت به اصطلاح آزادی طرفدار جدی وابستگی کشور ایران به آمریکا
است و دراینباره از هیچ کوششی فروگذار نکرده است؛ و حمل به صحت
اگر داشته باشد، آن است که شاید آمریکای جهانخوار را، که هر چه
بدبختی ملت مظلوم ایران و سایر ملتهای تحت سلطه او دارند از
ستمکاری اوست، بهتر از شوروی ملحد میدانند. و این از اشتباهات
آنها است.
در هر صورت، به حسب این پروندههای قطور و نیز ملاقاتهای مکرر اعضای
نهضت، چه در منازل خودشان و چه در سفارت آمریکا و به حسب آنچه من
مشاهده کردم از انحرافات آنها، که اگر خدای متعال عنایت نفرموده بود و
مدتی در حکومت موقت باقی مانده بودند ملتهای مظلوم بویژه ملت عزیز
ما اکنون در زیر چنگال آمریکا و مستشاران او دست و پا میزدند و اسلام
عزیز چنان سیلی از این ستمکاران میخورد که قرنها سر بلند نمیکرد، و
به حسب امور بسیار دیگر، نهضت به اصطلاح آزادی صلاحیت برای هیچ
امری از امور دولتی یا قانونگذاری یا قضایی را ندارند؛ و ضرر آنها، به اعتبار
آنکه متظاهر به اسلام هستند و با این حربه جوانان عزیز ما را منحرف
خواهند کرد و نیز با دخالت بیمورد در تفسیر قرآن کریم و احادیث شریفه
و تأویلهای جاهلانه موجب فساد عظیم ممکن است بشوند، از ضرر
گروهکهای دیگر، حتی منافقین این فرزندان عزیز مهندس بازرگان،
بیشتر و بالاتر است.
نهضت آزادی و افراد آن از اسلام اطلاعی ندارند و با فقه اسلامی آشنا
نیستند. از این جهت، گفتارها و نوشتارهای آنها که منتشر کردهاند
مستلزم آن است که دستورات حضرت مولی الموالی امیرالمومنین را
در نصب ولات و اجرای تعزیرات حکومتی که گاهی برخلاف احکام اولیه
و ثانویه اسلام است، برخلاف اسلام دانسته و آن بزرگوار را- نعوذ بالله-
تخطئه، بلکه مرتد بدانند! و یا آنکه همه این امور را از وحی الهی بدانند که
آن هم برخلاف ضرورت اسلام است.
نتیجه آنکه نهضت به اصطلاح آزادی و افراد آن چون موجب گمراهی
بسیاری از کسانی که بیاطلاع از مقاصد شوم آنان هستند میگردند،
باید با آنها برخورد قاطعانه شود، و نباید رسمیت داشته باشند.
والسلام علی من اتبع الهدی.
توفیق جنابعالی را از خداوند تعالی خواستارم.
روحالله الموسوی الخمینی».
یادآور میشود برخی اعضای فراری نهضت آزادی و گروهک ملی-مذهبی
بارها از اینکه وزارت اطلاعات موضع قاطعی در قبال این گروهکها دارد
ابراز نارضایتی کردهاند.
نهضت آزادی گرگی در لباس میش...
مواضع عقیدتی نهضت آزادی
مواضع عقیدتی نهضت، برخاسته از عقاید مهدی بازرگان است. وی دیدگاه
اسلامی غرب گرایانه داشت و اصول اسلامی را به گونه ای غرب پسند
تفسیر می کرد. مهم ترین عقیده بازرگان، تئوری راه طی شده است که
غربی ها را ادامه دهنده راه انبیا از طریق علم و آگاهی می دانست.
مواضع سیاسی و فرهنگی نهضت نیز بر همین دید غرب گرای آن استوار
است، از این رو مذهب را در خدمت ملیت می دانند و بر خلاف نظر امام،
هدف اول را خدمت به ایران می دانند؛ نه خدمت به اسلام. در مواجهه با
انقلاب نیز نهضت در واقع ماهیتی ضد انقلابی داشت و از همان اول، با
حمایت از مبارزه گام به گام در چهار چوب قانون اساسی،با حرکات انقلابی
مخالفت می کرد؛حتی بازرگان با وجود پیروزی انقلاب،باز از همان سیاست
حمایت می کرد.
بازرگان و نهضتی ها، همواره در مواجهه با غرب و آمریکا چه پیش و چه
پس از انقلاب، دچارترس و خود باختگی بودند و همواره سعی داشتند،
محور حملات انقلابی شاه باشد؛ نه آمریکا و حتی پس از پیروزی انقلاب،
با وجود مشاهده عجز آمریکا، همچنان دچار این ترس بودند و در صدد
برقراری روابط دوستانه با آمریکا به سر می بردند تا جایی که کارتر در
خاطرات خود، از تلاش ها و همکاری های بازرگان و کابینه اش با
آمریکایی ها یاد می کند. سنجابی وزیر امور خارجه بازرگان نیز در کتاب
خاطراتش »امید و نا امیدها«، به روابط عوامل آمریکایی با دولت بازرگان
اشاره می کند.
گری سیک، سیاستمدار مشهور آمریکایی، در خاطرات خود، از دیدارهای
مکرر یزدی با زیبرمن آمریکایی (کنسول سیاسی آمریکا در پاریس) یاد
کرده است. افشا شدن اسناد لانه جاسوسی نیز از ارتباطات گسترده
محمد توسلی با استمپل (مأمور عالی رتبه سفارت آمریکا) و بازرگان و
سنجابی با استمپل، و همچنین عباس امیر انتظام با مأموران سفارت
آمریکا پرده برداشت.
بازرگان در ملاقات با استمپل اعلام می کند: جنبش اسلامی به غرب اعلام
آمادگی می کند تا در صورت اجرای کامل قانون اساسی، از سلطنت
حمایت کند. اعضای نهضت در این ارتباطات با سفارت آمریکا، حتی آمادگی
خود را برای ارائه یک جانبه اطلاعات به آمریکایی ها اعلام می کنند، چون
این کار را به نفع خود می دانستند. توسلی در ملاقات های خود گفته بود:
نهضت اطلاعاتی را در اختیار کاتم،کارمند وزرات خارجه آمریکا گذاشته و به
این کار خود ادامه می دهد.بازرگان و سنجابی،سه بار در تاریخ های 4 و 9
خرداد و 27 تیر 57 با استمپل ملاقات کردند. در آخرین ملاقات، نهضت
آزادی از آمریکا، برای انتقال حکومت استبدادی به یک حکومت دموکراتیک
تر تقاضای کمک می کند. از دی ماه 57، بازرگان امیر انتظام را به جای
توسلی، به عنوان تماس بگیر روزانه نهضت با سفارت آمریکا تعیین
می کند.
روابط متقابل اعضای نهضت آزادی با آمریکا ؛
مهندس بازرگان یک هفته بعد از پیروزی انقلاب اسلامی :»دولت انقلابی
ایران، مشتاق است روابط خوب خود را با آمریکا از سر بگیرد... ما روابط
دوستانه ای با ایالات متحده داشته ایم و میل داریم روابط دوستانه را با
ایالات متحده و تمامی کشورهای جهان حفظ کنیم.«
در 31 مرداد 58، یکی از اعضای سازمان سیا به نام »بیدن کوپف«به مدت
دو ساعت با بازرگان، یزدی و امیرانتظام ملاقات و آنها را درباره اوضاع
منطقه توجیه کرد. در این دیدار که کاردار و رایزن سیاسی سفارت نیز
حضور داشتند، امیرانتظام خطاب به کوپف گفت:»امیدوارم سازمان شما،
روابط خود را با ما بهبود بخشد، همان طور که کشورهای مان با تلاش
دکتر یزدی و کاردار، روابط را بهبود بخشیده اند.« این گفته امیرانتظام،
نشان می دهد که وی به خوبی می دانسته که طرف مقابل شان سازمان
سیا است، نه سفارت آمریکا.
بازرگان در قضیه اشغال لانه جاسوسی آمریکا در ایران که امام آن را
انقلاب دوم نامید، اوج وابستگی خود به آمریکا را نشان داد. وی نه تنها با
این امر مخالفت کرد، بلکه بدترین توهین ها را نثار دانشجویان خط امام
کرد. وی این کار دانشجویان را خلاف عرف بین المللی دانست و آن را
اقدامی شیطانی خواند و اعلام کرد که دانشجویانی که اسم خود را
دانشجویان پیرو خط امام گذاشته اند، خط شیطان هستند و ضد انقلاب
هستند.
چند روز بعد، امام در یکی از سخنان خود به این برخورد بازرگان اشاره
کرده، فرمود:»خط این بود که این قضیه مرگ بر آمریکا منسی بشود، لهذا
دیدید که این جوان های بیدار عزیزمان این لانه جاسوسی را گرفتند. این
شیاطین به دست و پا افتادند یکی گفت اینها خط شیطان هستند... برای
این که پرونده های اینها ظاهر می شد... این جوان های عزیز ما که
می گفتند ما در خط اسلام هستیم می گفتند بهشان که شما در خط
شیطان هستید.«. (بازرگان بعد از تسخیر لانه جاسوسی استعفا داد)
سه سند خیانت نهضت آزادی در روزهای پایانی جنگ
هرگاه نامههای نهضت آزادی در سه سال آخر جنگ تحمیلی منتشر
میشد و در آن از خستگی مردم از وضعیت کشور سخن میرفت، صدام
برای تحقق چنین تحلیلی، حملاتش را به شهرها گسترش میداد.
در نامهی اول نهضت آزادی به امام(ره) مینویسد که پیامرسان اعتراضات
میلیونها نفر از هموطنان و همسایگان زیر ترس و اختناق است! در این
نامه از صدا و سیما به عنوان رسانه دروغپرداز نام برده میشود و امام
امت(ره) متهم به کفر، لجبازی، یکدندگی،دیکتاتوری، بیتقوایی و به
پرتگاه بردن کشور میشود!
در نامهی دوم سران نهضت آزادی و دیگر ملیگراها در کمال خفت و
خواری در نامهای به خاویر پرزدکوثیار خواستار جلوگیری او از حمله ایران
و عراق به شهرها میشوند!
در نامهی سوم جمعیتی مجعول به نام جمعیت دفاع از آزادی و حاکمیت
ملت ایران به مردم ایران، شب نامه صادر میکند و در آن جنگ را خانمان
سوز میخواند و از نهضت آزادی دفاع میکند!
با این حال و پس از رحلت امام خمینی (ره)، رهبر معظم انقلاب تلاش
بسیاری کردند تا اعضای نهضت آزادی را به درون نظام بازگردانند. ایشان
حتی برای درگذشت مهندس بازرگان هم پیام تسلیت دادند اما سران
نهضت آزادی به جای تصحیح استباهات گذشته و استفاده از این لطف
مقام معظم رهبری، رویه سابق خود را ادامه دادند و به مخالفت علنی
و رسمی با نظام پرداختند.
نهضت آزادی در فتنه ۸۸
گروهک نهضت آزادی طی دوسال گذشته با ورود فعالانه تر به عرصه
سیاسی کشور تلاش کرد تا خود را به عنوان یکی از جایگزینهای مهم
حاکمیت جمهوری اسلامی ایران نزد کشورهای خارجی و همچنین
گروههای معاند داخلی مطرح کن
این جمله در یکی از کیفرخواستهای دادگاه رسیدگی به جرایم متهمان
کودتای مخملی سال۸۸ بیان شد؛ اظهاراتی که از سوی متهمان نیز بیان
و به نقش پررنگ این گروهک غیرقانونی در آشوبهای خیابانی اشاره
شد.
سران نهضت آزادی در ماههای اخیر نیز در سلسله جلساتی با سران
فتنه ۸۸ توافق کردند به هر شکل ممکن نظیر ایجاد نارضایتیهای کاذب
مردمی، بار دیگر زمینه اغتشاشات و درگیریهای خیابانی را فراهم کنند.
نویسنده : مصطفی میراخوری
نظرات شما عزیزان: