هیچ وقت فکر نمی کردم از دیدن کدخدای یک آبادی کوچک در کنار خلیج فارس این همه شادمان شوم.انگار به دیدار پادشاه سوئد نائل شده ام.رفتار خالصانه ای داشت و “زائر خضرخان” را بسیار محترم می شمرد. موهای براق و سیاه و صافش زیر کلاه عشایری جلوه خاصی داشت.چشمانش نه درشت و نه ریز ولی نافذ و مهربان بود.ابروان به هم نزدیک داشت. ته ریشی به صورت و سبیلی نه به پرپشتی سبیل خان های ایل . . . از روز درگیری [با انگلیسی ها] صحبت کرد.”
متن بالا بخشی از خاطرات سرگرد “گوستاو نیلستروم” افسر سوئدی ژاندارمری ایران است که توسط آقای افشین پرتو ترجمه شده. وی در روز یکم اوت ۱۹۱۵ م دیداری با رئیس علی دلواری و دیگر سران و فرماندهان مقاومت در روستای “چاکوتاه” بوشهر داشته است.
دوازدهم شهریور ماه برابر با سوم سپتامبر سالروز شهادت رییس علی دلواری است. رییس علی در شبیخونی که شامگاه ١٢ شهریور ١٢٩۴ شمسی علیه نیروهای انگلیسی زده بود، کشته شد. در این زمان بوشهر در اشغال نیروهای انگلیسی بود و پرچم بریتانیا بر فراز ادارات دولتی برافراشته بود. مبارزات مردم “تنگستان” با انگلیسی ها تا زمان شهادت رییس علی دلواری، پیشینه ای ٨٠ ساله داشت. مردم بوشهر و تنگستان تقریباً ٨٠ سال پیش از این واقعه در زمان سلطنت “محمد شاه” قاجار به رهبری “باقر خان تنگستانی” انگلیسی ها را از بوشهر رانده بودند و ١٨ سال بعد از آن باز با رهبری “باقرخان”و این بار در زمان سلطنت “ناصرالدین شاه” و همزمان با محاصره هرات، به قوای انگلیسی اشغالگر، ضربات سختی وارد کرده بودند.
“رییس علی دلواری” فرزند حاکم دلوار بود و تا زمان شهادت به حکومت منطقه اش نرسید. او در حقیقت در گردش امور منطقه مشاور پدرش بود و با توجه به شهادتش در سنین جوانی، باید نام او را در زمره آزادیخواهان و سلحشوران ایران گذاشت و در زمره خوانین یا به تعبیری مالکان بزرگ و سرمایه داران ننهاد.
منبع:بامدادنیوز
نظرات شما عزیزان: