حجت الاسلام حاج شیخ علی آل کاظمی به دیار باقی شتافت
نماینده سابق مردم دلفان و سلسله در مجلس شورای اسلامی امروز به دلیل بیماری به دیار باقی شتافت.
زندگی نامه
حجتالاسلاموالمسلمین شیخ علی آلكاظمی فرزند مرحوم آیتالله حاج شیخ فرجالله كاظمی در سال 1325 هجری شمسی در شهرستان هرسین متولد شد و پس از گذراندن تحصیلات ابتدائی در مكتبخانه مرحوم شیخ حسن معلم, در محضر مرحوم آیتالله والد به فراگرفتن صرف و نحو پرداخت و پس از یك سال تحصیل در حوزه علیمه كرمانشاه و یك سال در حوزه علیمه خرمآباد سال 1339 شمسی به حوزه علمیه قم مهاجرت نمود.( پیوست یک )
ادبیات را در محضر اساتید معروف آن زمان آیتالله آدینه وند و آیتالله فشاركی به پایان رساند سپس دروس فقه و اصول سطح را در محضر اساتید خود آیتالله صلواتی, آیتالله خزعلی, آیتالله سلطانی و آیتاللهالعظمی فاضل لنكرانی(ره) به پایان رساند و مدت شش سال در درس خارج فقه و اصول آیات عظام مرعشی نجفی, موسوی گلپایگانی و اراكی شركت نمود.( پیوست دو )
در سال 1345 پس از گذراندن یك دوره مباحث فقهی در محضر مرحوم آیتالله العظمی گلپایگانی(ره) با نوشتن رساله فقهی از تقریرات درس خارج ایشان به دریافت جایزه و تشویق از استاد خود نائل گردید.
سوابق مبارزاتی قبل از انقلاب
حجتالاسلاموالمسلمین آلكاظمی از همان ابتدای شروع نهضت امام خمینی(ره) در حوزه علمیه قم پا به پای دیگر فضلا و روحانیون مبارز در این نهضت مقدس شركت نموده كه فهرست وار به گوشهای از فعالیتهای قبل از انقلاب اشاره میشود:
تنظیم و امضاء گرفتن و چاپ بیانیههای فضلا و مدرسین حوزه علمیه قم
1- تهیه و تنظیم بیانیههای فضلاء و مدرسین حوزه علمیه قم و گرفتن امضاء و چاپ و تكثیر آنها كه بسیاری از این بیانیهها در كتاب بررسی و تحلیل نهضت امام خمینی(ره) تألیف سید حمید روحانی چاپ شده است و امضای (علی كاظمی) در صفحات «876,884,888,902» این بیانیهها وجود دارد.
وی در روزهای آغاز نهضت, خدمت امام خمینی(ره) میرسند و امام از ایشان میخواهند كه از علمای شهرستانها بخواهید تا از نهضت اسلامی اعلام پشتیبانی كنند.
بدنبال این رهنمود به كرمانشاه, رفته جریان نهضت اسلامی امام را برای مرحوم آیتالله والد خود تشریح میكند و اظهار میدارد, امام از علمای بلاد استمداد كرده حمایت و اعلام پشتیبانی خواستهاند, مرحوم آیتالله كاظمی كه تازگی از بیمارستان به منزل آمده كسالت قلبی داشتند و بستگانش هر نوع خبر ناراحت كنندهای از حوادث قم را از ایشان پنهان كردهاند.
با شنیدن حوادث قم و آغاز نهضت اسلامی آهی از نهاد بركشیده و گفت: حیف كه من در این شرائط و كسالت بسر میبرم, قلم و كاغذ خواست و متن تلگرافی مبنی بر اعلام حمایت از نهضت اسلامی و محكومیت رژیم و اعلام حمایت عشایر لرستان از مراجع تقلید قم و نهضت اسلامی تهیه و امضاء نمودند.
دونامه برای سران عشایر سلسله و دلفان نوشته و از آنان خواستند به پیام امام پاسخ داده و حمایت خود را از ایشان و نهضت اسلامی اعلام نمایند, حجتالاسلاموالمسلمین آلكاظمی متن نامه امام به سران عشایر را از شهرستان نورآباد مخابره و متن آنرا در خرمآباد در چاپخانه دانش مخفیانه چاپ و در خرمآباد و قم و شهرستانها منتشر مینمایند.
«نهضت دو ماهه تألیف استاد علی دوانی» ( پیوست چهار)
تهیه و تكثیر اعلامیه فضلای كرمانشاه و لرستان
تهیه و تنظیم و چاپ و تكثیر اعلامیههای فضلای كرمانشاهی و خرمآبادی مقیم حوزه علمیه قم در حمایت از امام خمینی(ره) كه به امضای وی و دیگر فضلاء و طلاب رسیده است «بررسی و تحلیلی از نهضت امام خمینی(ره) ص805».
تنظیم و امضاء گرفتن اعلامیه علماء كرمانشاه:
تهیه متن بیانیه اعلام پشتیبانی علمای اعلام كرمانشاه «بررسی تحلیل از نهضت امام خمینی(ره) صفحه 382».
تكثیر نوار و چاپ و نشر بیانات و اعلامیههای امام:
چاپ سخنرانیها و اعلامیههای امام خمینی(ره) و تكثیر و نشر آن در قم و تهران و دیگر شهرستانها از طریق طلاب شهرستانی مقیم حوزه علمیه قم, به خصوص در مناسبتهای تبلیغی ماه مبارك رمضان و محرم و صفر.
چاپ و تكثیر تراكتها در حجره:
6- چاپ و تكثیر تراكتها و شعارها و گزیدههائی از بیانات امام خمینی(ره) در حجره مدرسه فیضیه به وسیله شیشه و مركب و استنسیل دستی و پخش آن در جلسات فیضیه و مسجد اعظم و غیره.
فعالیت در ماهنامه بعثت
تهیه اخبار و گزارشهای نهضت و درج و چاپ و تكثیر آن در ماهنامه بعثت با همكاری آیتالله هاشمی رفسنجانی, مرحوم حجتالاسلام علی حجتی كرمانی, حجتالاسلام دعائی, حجتالاسلام سید جعفر شبیری زنجانی, حجتالاسلام شیخ رضا شریفی گرگانی و حجتالاسلام سید هادی خسروشاهی از دیگر فعالیتهای این روحانی مبارز است كه در كتاب بررسی و تحلیل از نهضت امام خمینی(ره) ص623 به آن اشاره شده است.
ابلاغ پیام امام به مراجع تقلید در عراق:
از دیگر فعالیتهای مبارزاتی وی سفر به عراق, از مرز قصرشیرین, به صورت قاچاق در سال 1341 به منظور زیارت اربعین و شركت در مراسم سالگرد مرحوم والد خود بود كه مأموریت رساندن سه نامه از طرف امام خمینی(ره) به مراجع تقلید حوزه علمیه نجف اشرف و كربلای معلی به منظور جلب همكاری آنان و ابلاغ پیام امام(ره) به مرحوم آیتالله سید محسن حكیم, مرحوم آیتالله سید ابوالقاسم خوئی, مرحوم آیتالله سید محمد شیرازی را برعهده داشت كه در آن سفر اخبار نهضت اسلامی ایران به رهبری امام را با همكاری طلاب كربلائی در مطبوعات عراق و منعكس و به دیگر كشورهای اسلامی سرایت داد.
بازگشت از مأموریت عراق و توقیف و بازجوئی:
سال 1341 پس از انجام رسالت و مأموریتی كه امام به وی محول كرده بودند از طریق مرز آبی آبادان و با عبور از شطالعرب, وارد روستای قصوره و سپس شهر آبادان شد كه در بین راه توسط مأمورین ژاندارمری آبادان مورد سوء ظن قرار گرفته مورد بازجوئی قرار گرفت و سپس از مشكلات فراوان وارد آبادان شده.
در شهربانی و ساواك قم:
استاد آلكاظمی در سال 1342 هجری شمسی پس از حادثه 15خرداد و باز داشت امام(ره) به علت اقدام به چاپ اعلامیه مجلس دعای توسل از طریق اطلاعات شهربانی قم بازداشت شده, پس از چند بار بازجوئی بوسیله رئیس اطلاعات وقت قم سپس از تشكیل پرونده به ساواك قم اعزام و از آنجا همراه مأمورین ساواك به ساواك تهران معرفی شد پس از چند شبانه روز بازداشت محكوم به اقامت اجباری در تهران تحت نظر ساواك قرار میگیرد, كه نام وی جزء بازداشت شدگان این ایام در كتاب نهضت تحلیلی امام آمده است: «صفحه 842 ج1 بررسی و تحلیلی از نهضت امام خمینی(ره)».
برهم زدن مجلس نیایش برای رفع خطر از شاه
در سال 1342به مناسبت 15 بهمن سالروز رفع خطر از شاه در بیشتر مساجد و محلات كرمانشاه مجالسی برگزار شد, از جمله از طرف كلانتری بخش 6 اعلامیهای چاپ میكنند كه از طرف اهالی مسجد ناصری به منظور رفع خطر از علیحضرت! مجلس نیایشی برگزار میشود, دعوتنامه برای استاندار و تمام مقامات استان ارسال شده بود.
حجتالاسلام آلكاظمی برای اقامه نماز ظهر وارد مسجد شد و با تعداد بسیاری میزو صندلی در گوشه مسجد مواجه شد, از خادم پرسید: مجلس ختمی هست؟ خادم گفت: نماز بخوان بعد از نماز خواهم گفت: خادم مسجد بعد از نماز اظهار داشت: شما كار نداشته باشید برای سلامتی شاه میخواهند مجلس بگیرند, اگر مخالفت كنید خطر است, وقتی متن اعلامیهها را خواند نوشته شده بود این مجلس از طرف اهالی مسجد ناصری بر پا میشود, به رئیس كلانتری گفت: شما چرا از طرف اهالی مسجد ناصری اعلامیهای دادهاید؟ اعلام میكردید از طرف كلانتری مجلس گرفته میشود, آنهم نه در مسجد بلكه در همان مكان كلانتری.
رئیس كلانتری گفت: دستور رئیس شهربانی است, به صلاح شما هم نیست اعتراض كنید, وی بلافاصله به شهربانی رفته مخالفت خود را با برپائی این مجلس اعلام میكند, رئیس شهربانی میگوید: دولت قدرت دارد و ما این مجلس را حتی با مخالفت شما خواهیم گرفت, وی اظهار میدارد پس اول مرا زندان كنید بعد مجلس بگیرند و گرنه من در جلسه پشت بلندگو اعلام خواهم كرد كه: این مجلس ربطی به مردم نداشته و رئیس شهربانی آنرا برپا كرده است, رئیس شهربانی دید زندان كردن وی هم مسئله ساز خواهد شد, با عصبانیت به رئیس كلانتری تلفن كرد و گفت: چرا در این مسجد نیایش گرفتند فورا صندلیها را ببرید جای دیگر, این شیخ خیلی ناراحت است!
پس از این موفقیت آلكاظمی پلههای شهربانی را دو تا دو تا به سرعت پائین آمد و به مؤمنین مسجد و خادم مژده برهم زدن مجلس را داد و همگی دست به دست هم داده فورا صندلیها را بیرون مسجد ریختند و یك قفل بزرگ هم از بیرون روی مسجد زدند و هر كس سراغ كار خودش رفت.
در زندان شهربانی كرمانشاه:
سال 1342 پس از قائله كاپیتولاسیون و تبعید امام(ره) وی بدلیل امضاء و چاپ و پخش اعلامیه شدید اللحن طلاب و فضلای خرمآبادی مقیم حوزه علمیه قم در كرمانشاه بازداشت شده پس از بازجوئی مفصل در ساواك این شهر به دادگاه ارتش تحویل داده شد, از آنجا پس از صدور قرار بازداشت به زندان شهربانی كرمانشاه برده میشوند كه پس از دو ماه و نیم زندان آزاد میشود, در این زندان با ارشاد زندانیان موجب تحولاتی شده, زندانیها به حمایت از امام با مخالفین امام درگیر و حوادث جالبی اتفاق میافتد.
در شهربانی و ساواك كرمانشاه:
در سال 1345 پس از ایراد یك سخنرانی تند در مسجد ناصری كرمانشاه و بیان مفاسد رژیم ستم شاهی و انتقاد از رشوهخواری كلانتری و مأمورین شهربانی, توسط مأمورین با دستبند به ساواك این شهرستان اعزام و پس از بازجوئی و پارهای تذكرات و تهدیدات رئیس ساواك به دلیل اختلافاتی كه در آن برهه از زمان با شهربانی اظهار میدارد: میگوید قبول داریم شهربانی آلوده است و این پدر سوختهها آبروی اعلیحضرت! را میبرند و به خیالشان من نوكر پدرشان هستم, شما قول بده دیگر از این سخنرانیها نكنی و بفرست یك نفر كاسب ضامن بیاید تا تو را با قید ضمانت آزاد كنیم.
دیدار امام در تبعیدگاه عراق و توقیف و بازجوئی در ساواك قصرشیرین به هنگام بازگشت:
سال 1344 كه امام خمینی(ره) از تركیه به عراق تبعید شد به منظور زیارت عتبات عالیات و دیدار با امام از طریق مرز خسروی به صورت قاچاق, شبانه و پس از برخورد با یك گروه سارق مسلح در نوار مرزی و فرار از چنگ آنان وارد عراق شده چند ماهی توفیق زیارت ائمه اطهار(ع) و دیدار امام(ره) و شركت در كلاسهای درس ایشان و اقامه نماز جماعت پشت سر ایشان در پشت بام مدرسه مرحوم آیتالله بروجردی را یافت, با گرفتن برگ عبور از سفارت ایران تحت الحفظ وارد مرز خسروی شده وی را تحویل ساواك قصر شیرین میدهند, كه پس از یك بازجوئی مفصل و انگشت نگاری و گرفتن عكس و مشخصات و بازجوئی مفصل كه باشد منظوری عراق رفته؟ و چه رابطهای با امام داشتهای؟ با ارائه اسم و مشخصات و نشانی جعلی از این معركه نیز جان سالم به در برده آزاد میشود.
افشاءگری مفاسد رژیم در آبدانان ایلام:
ایام عاشورای حسینی بود, یكی از بستگان آلكاظمی كه خود روحانی و امام جماعت در آبدانان بود ایشان را برای برگزاری مراسم محرم و ایراد سخنرانی دعوت میكند, در این بخش از شهرستان ایلام سرهنگ كبیری به عنوان نماینده تحمیلی و كاندیدای دربار به مجلس شورا رفته همه جا وابستگان خود را به عنوان شهردار و بخشدار گماشته بود, از جمله در آبدانان كسی را شهردار كرده بود كه با دلگرمی و حمایت وكیل درباری هر چه بودجه برای عمران و آبادانی آمده بود را حیف و میل كرده بود به طوری كه مردم از دست او به شدت عصبانی بودند و لذا آلكاظمی سخنرانیهائی را در رابطه با اهمیت حفظ بیت المال و دقتهای امام علی(ع) در امر بیت المال ایراد میكرد و از حیف و میل بودجههای عمرانی به شدت انتقاد میكرد, سرانجام باز هم به مناسبت رفع خطر از ذات مملوكانه! بهانهای برای برپائی یك جلسه نیایش بدست شهردار و ژاندارمری آبدانان فراهم شد و شب 11 محرم بود كه در مسجد اعلام كردند فردا به مناسبت خطر از ذات مبارك! مجلس نیایشی برقرار است و حاج آقا كاظمی هم سخنرانی خواهند داشت, كه یا ایشان مجبور به سخنرانی میشود كه هدف آنها همین بود و یا ایشان از سخنرانی خودداری میكند كه در این صورت بازداشت او حتمی خواهد بود, در چنین شرایطی در منزل مرحوم حجتالاسلام غضنفری میزبان تصمیم بر فرار شبانه از طریق كبیر كوه گرفته شد.
فردا در مسجد جلسه برگزار شد, شهردار و روسای ادارات حضور به هم رسانده, منتظر آمدن حاج آقا كاظمی شدند, حاجآقا دیر آمد فوراً دو نفر ژاندار میفرستند كه حاج آقا را به اجبار به مسجد بیاورند, مأمورین كه به منزل میزبان میروند, میزبان میگوید چون جلسات حاج آقا تمام شده بود, عجله داشتند و دیشب حركت كردند و به طرف قم رفتند.
نظرات شما عزیزان:
ارسال توسط عمار
آخرین مطالب