بیست وشم صفر المظفر
- تجهيز لشكر اسامه
رسول گرامی اسلام(صلی الله علیه و اله) پس از بازگشت از حجه الوداع،
برای مقابله با حمله رومیان که از شمال غرب شبه جزیره عربستان
حملهور شده بودند، سپاهی از انصار و مهاجر جمـعآوری و فرمان همگانی
برای شرکت در این جهاد را صادر نمودند.
رسول اکرم (صلی الله علیه و اله) در بیست و هفتم صفر سال ۱۱ هـ .ق.
با دستان مبارک پرچم فرماندهی را به دست جوانی رشید که در ۱۷ یا ۱۸
سالگی بوده، سپردند. او «اسامه» فرزند زید بن حارثه بود که پدرش در
جنگ تبوک قبلاً به دست رومیان به فیض شهادت نایل شده بود.
اردوی مسلمانان در نزدیکی مدینه برپا شد. برخی افراد از جمله: ابوبکر،
عمر، عثمان، سعدبن ابی وقاص و ابوعبیده که از ماجرای غدیر خم و نصب
امیرمؤمنان به امامت و رهبری مسلمانان از پیامبر (صلی الله علیه و اله)
دل خوشی نداشتند، به پیامبر خرده گرفتند که چرا جوانی کم سن و سال
را به امیری سپاه انتخاب کردهاند. اینان که خروج این سپاه را از مدینه
مطابق با اهداف و امیال خود نمیدانستند، کم تجربگی او را بهانه قرار
دادند.
پیامبر با جسمی تبدار و رنجور در حالی که از شدت مریضی توان و
رمقی نداشتند، به مسجد آمدند و بالای منبر رفتند و در اثبات کاردانی
اسامه بن زید برای مردم سخن گفتند و فرمودند: « خدا لعنت کند کسی
را که از لشکر اسامه سرپیچی کند!» ولی ابوبکر و عمر و عثمان
سرپیچی کردند و بازگشتند! و خود را مشمول لعن رسول خدا
(صلی الله علیه و اله) که همان لعن خداوند است قرار دادند.
سرانجام با توطئههای بسیار و کارشکنیهای فراوانی که بر سر راه
اسامه بود، سپاه او به طرف مرزهای روم به حرکت درآمد؛ اما هنوز از
مدینه فاصلهای نگرفته بود که از رحلت خاتم پیامبران باخبر شدند. اندوه
سپاه و فرصت طلبی منافقان مسلمان نمابرای مدتها شیرازه سپاه را از
هم پاشید و تا زمان حکومت ابوبکر این از هم پاشیدگی ادامه داشت ولی
در نهایت روانه جنگ با شام و رومیان شد.
در اين روز در سال 11 ه پيامبر(ص)به عده اى خاص از صحابه و به
خصوص ابوبكر و عمر و عثمان امر فرمودند براى سفر به روم و جنگ با
رومیان به اميرى اسامه بن زيد آماده شوند. آنان از اين امر كراهت داشتند
و نسبت به فرماندهى اسامه بر سپاه اسلام به خاتمالانبياء (ص) اعتراض
کردند.حضرت فرمودند: "خدا لعن كند كسى را كه از لشكر اسامه تخلف
کند".ولى با اين حال بسیاری از اصحاب تخلف كردند و بازگشتند!
نظرات شما عزیزان: